علی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:
چه نشینی ای قیامت بنمای سروقامت
به خلاف سروبستان که ندارداعتدالی
ای سروقامت چه نشسته ای بلندشووقیامتی به پاکن
حسین ف در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
درود بر اهالی شعر و ادبیات
در مورد قافیه و وزن مصراع اول علاوه بر توضیحاتی که بزرگواران فرمودند که البته بنده نیز در صحت آنها شکی ندارم
من نیز از دوستی توضیحاتی شنیدم که آنرا بیان میکنم تا اگر امکانش وجود داشت دوستان کمی توضیح در مورد صحت و سلامت آن مرقوم بفرمایند
“دو توضیح در مورد مصراع اول این شعر وجود دارد
یکی آن که تا به کجا در گویش شیرازی….
دوم آنکه حافظ در بیت اول عدم صلاحیت خود را بیان میکند و برای بیان و نشان دادن آن مصراع دوم را آورده است به این منظور که حتی وزن شعر و قافیه را هم نمیتواند درست رعایت کند و صلاح آن را نمیداند”
سلامت و پایدار باشید
داود مهرائی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
قافیه مصرع دوم بیت 18 به جای "دراز" اشتباها "دارز" تایپ شده
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
مهناز گرامی
در مقام تحسین و تشویق به کار می برند
ماشاالله و نوم خدا ، همان است که خواجه در حیرت از چشم سرشار از می ساقی می گوید ؛ به نام ایزد
سبحان الله!
شاد و تندرست بوید.
مهناز ، س در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
آری گمنام گرامی ، حق با شماست
خانه آبادان را به صور مختلف در موقعیت های گونه گون به کار می بردند ،
گاهی در اعتراض ، و گاهی به طعن و لعن ، و زمانی به سپاس
و اما : ماشالا ، نوم خدا ، ؟؟
و چگونه است آن حکایت؟
مانا باشید
محمود افروغ در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود
از هلیله قبض شد اطلاق رفت
آب آتش را مدد شد همچو نفت
مگر آن زمان نفت کشف شده بود؟
آرشاویر در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۹ - ذکر شیخ ابراهیم شبانی:
محشر بود
علیرضا م در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴:
درود و سپاس
در بیت آخر بین "واو و ز" باید فاصله باشد:
بیامد بمالید و زین بر نهاد
و دیگر اینکه (صرفا جهت اطلاع و صرف نظر از اصل و غیر اصل بودن) در شاهنامه تصحیح ژول مل این بخش چنین به پایان میرسد:
بیامد بمالید و زین بر نهاد
"ز یزدان نیکی دهش کرد یاد"
بیامد سوی شهر ایران چو باد
وزین داستان کرد بسیار یاد
وز آنجا سوی زابلستان کشید
کسی را نگفت آن چه دید و شنید
فریبا نصیرآبادی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲ - تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول خود معشوق را در باغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر میکرد و میگفت کی عَسی أَنْ تَکْرَهوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ:
عسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم: بود که چیزی را ناخوش دارید و آن به است برای شما
فریبا نصیرآبادی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲ - تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول خود معشوق را در باغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر میکرد و میگفت کی عَسی أَنْ تَکْرَهوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ:
بسیار عالی و قابل مکث
محمد رضا نیک زاد در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷:
سلام به همۀ دوستان 25 / 6 / 1395
در راستای محتوای این بیت پروین:
«مگوی هر که کهن جامه شد ز علم تهیست
که خاص نیز بسی هست در میان عوام»
عطار نیشابوری هم در منطق الطیر دو بیت دارد :
ابیات 156 و 157 در قسمت فی توحید باریتعالی
«کس چه داند تا درین بحر عمیق
«سنگ ریزه» قدر دارد یا «عقیق»؟
عقل و جان و دین و دل درباختم
تا کمال «ذرهای» بشناختم»!
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
مهناز گرامی،
سپاس از روشنگری،
واما " خانه آبادان " گونه ای سپاسگزاری بود به هنگام پدرود، " خانه آبادان، خوش بود با شما بودیم و... "
ماشالا ، نوم خدا
محمد رضا نیک زاد در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷:
سلام به همۀ دوستان 25 / 6 / 1395
در راستای محتوای این بیت پروین:
«مگوی هر که کهن جامه شد ز علم تهیست
که خاص نیز بسی هست در میان عوام»
عطاز هم در منطق الطیر دو بیت دارد :
ابیات 156 و 157 در قسمت فی توحید باریتعالی
«کس چه داند تا درین بحر عمیق
سنگ ریزه قدر دارد یا عقیق
عقل و جان و دین و دل درباختم
تا کمال ذرهای بشناختم»
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام:
جناب آ سید حبیب،
این شگفت نشان ها !!!! را از چه رو آورده اید؟
سپاسگزارم فرمایید به هزوارشی
بی ام و؟ پراید ؟ خدا؟ بی خدایان ؟ بیگ بنگ؟ داروین که عقاید مسکویه را به نام خویش منتشر کرد ؟
راننده ؟بی راننده ؟ که به تازگی به بازار آمده است ویا پیدایش هستی از نیستی؟؟
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:
حسین جان،
لای بجز همه انچه ته نشین شود لای می و گل و لای و درز در و لای دفتر و......، مانا ی رود نیز دارد.
واز برای انبساط خاطر !!
" نریخت لای می و محتسب ز دیر گذشت
رسیده بود بلایی، ولی به خیر گذشت "
به قول مهناز مانا بوید.
مهناز ، س در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
سونیا جان
خیلی ساده و خلاصه چنین است
پاک چشمان را ز روی خوب دیدن منع نیست
سجده کایزد را بود گو سجده گه بتخانه باش
,,, با نظر پاک میتوان به روی زیبا نگاه کرد،،،،سجده ای که برای خدا باشد حتی در بتخانه قبول است
گر مرید صورتی در صومعه زنار بند
ور مرائی نیستی در میکده فرزانه باش
،،،اگر مشتاق ظاهر هستی برو و در دیر کمربند مسیهان ببند،،،ولی اگر ریاکار نیستی حتی در میخانه میتوان حقیقت بین بود
خانه آبادان درون باید نه بیرون پر نگار
مرد عارف اندرون را گو برون دیوانه باش
،،،درون خانه را باید آباد کرد نه ظاهر آنرا زیور داد،،،مرد عارف بر ظاهر توجه نمی کند
عاشقی بر خویش تن چون پیله گرد خویشتن
ورنه بر خود عاشقی جانباز چون پروانه باش
اگر عاشق خود هستی دور خود حصار بکش ،،،اگر عاشق خود نیستی چون پروانه جانباز باش
سعدیا قدری ندارد طمطراق خواجگی
چون گهر در سنگ زی چون گنج در ویرانه باش
،،،کبر و غرور ریاست و ثروت بی ارزش است،،،مثل گوهر زندگی کن و مثل گنج در ویرانه
مانا باشی
سونیا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
راستی در بیت ششم مصراع اول خویش تن دومی به صورت جدا نوشته میشه به ای صورت:(خویش تن), این تن به معنی تنیدن پیله هست.
سونیا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
یعنی اون کیه که اونقدر مهربونه که از بیت سوم این شعر تا آخر رو واسه من به طور روان معنی کنه؟؟؟؟؟؟
لطفاااااا......... برام مهمه
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
جناب 5+2=7
اینگونه که سرکار میخوانید، بیت تخلص از وزن و مانا می افتد، از من گفتن بود.
کمال داودوند در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸۷: