گنجور

حاشیه‌ها

کاظم در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:

با عرض سلام
وحشیه بافقی کلمه ی صد را سد نوشته چرا که در ان زمان این گونه بوده حالا مخالفت شماها در چیه مگر میشود شما برید تخت جمشیدو خراب کنید بگید این ستون به فرض مثال طبق استاندارد های امروز نبوده پس الان خرابش میکنم شما سعی بفرمایید چیزی که به فرهنگ ایران و تاریخ ایران مربوط میشه لطفا دست نخورده نگه دارید شما در چه حدی اخر کاوش کردی در ادبیات فارسی که به این نتیجه رسیدی که وحشی ادبیات نمیدونه و شما الان آمدی ظهور کردی و رسالتت هم ایت هست که وحشی نوشته صد چقد بی سواد بوده من واقعا متاسفم برای اون دسته از حضراتی که فکر میکنن در اندازه ی شخصی مثل وحشی بافقی هستند و باید بگم اون شخصی که نوشته چرا ص را عربی میدونن باید بگم درسته که ما با الفبای عربی مینویسیم شکی درش نیست ولی از ابتدا با سین نوشته شده بحث بر عربی بودن و فارسی بودت نیست ولی یک سری حروف جایگاهی در جملات و کلمات فارسی نداره مثلا ث چه کلنه فارسی شما دبدی با ث اصلا تلفظ این حرف رو ما نداریم کاری هم باهاش نداریم یا ص اوایی که ص و ث در تلفظ های فارسی نیست

یاشار در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:

درود گرامی چرا واژه ی نا درست پنیر را به خمیر تغییر نمی دهید؟

علی احمدی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:

با توجه به قافیه ی غزل بیت سوم باید به این شکل باشد
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
واکنون جهان ز گریه پر از های های ماست

حمید رضا۴ در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

000 گرامی،
پاسخم به شما پس از دو روزی، فرصت بررسی از سوی گنجور یافت و درج شد.
اگر فرصتی یافتید لطف کنید و بخوانید.
گفتگو با شما موجب افتخار است، حتی اگر به نتیجه ای نرسیم.
با احترام

۷ در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

اول چراغ بودی آهسته شمع گشتی
آسان فراگرفتم در خرمن اوفتادی
چراغ در اینجا چراغ پیه سوز که در برابر شمع نور آن ناچیز است.
شمع برکردی چراغت باز نامد در نظر
گل فرادست آمدت مهر از گیا برداشتی

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۳۲:

5465

nabavar در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

اشتباه نفرمایید
هر زنی مادر نیست ، ولی هر مادری زن است
مادر محترم شما هم زنی ست که موهبت مادر بودن را تجربه کرده است ،زنده باشند ، انشاالله ، شما اگر مادرتان را به جان نمی پرستید ، مختارید ، ولی من به این کفر افتخار می کنم

رها صوفی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات

موج است و حباب و آب و دریا
هر چار یکی بود بر ما
هم آب و حباب و آب دریا
دریا داند حقیقت ما
بنگر به یقین که جز یکی نیست
هم قطره و جود سیل و دریا
می دانکه حجاب ما هم از ماست
ما را نبُود حجاب جز ما
بیگانه شوی ز هر دو عالم
گر زانکه تو را بود سر ما
تا رسته نگردی از من و ما
سید نشوی تو واصل ما

رها صوفی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

سلام بست سوم بجای یقین ، نباید تعین باشه ؟
مرسی
فقط یک سوال بود ؟خودمم نمیدونم

امیر در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:

بیت آخر اشتباه است:
حافظ این خرقه ی پشمینه بیانداز که ما
درست است
کلمه ی میانداز غلط است

نادر.. در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

لطفا جمله ها را کامل ملاحظه فرمائید دوست عزیز!
"به جان پرستیدن زن" برابر نیست با "زن"
و هرچند که مادر مفهومی جداگانه از زن دارد - شاید شما به هر زنی بگوئید مادر! - در عین حال "مادر پرستی به جان" هم کافریست در این بیت..

nabavar در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

آقا نادر.. گرامی
مرحبا که از روی منطق { نمی دانم کدام منطق} زن را ” نماد شاخص شهوت پرستی ” دانسته اید .
مهناز خانم جواب شما را داده اند
ایشان مادرشان را به جان می پرستند و من نیز ، حتا کودکانم را مخصوصاً دخترم را
چشم ها را باید شست ، دگرگوبه باید دید
زنده باشی

کسرا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۸:

بابا طاهر در پاسخ به ادعای دیوانه بودنش توسط عوام ... این دو بیت زیبا را سرود

میثم هدا قمشه در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۷:

سگ بر آن آدمی شرف دارد
که چو خر ، دیده بر علف دارد
(حکیم نظامی،هفت پیکر)
جناب سعدی مصراع اول این بیت حکیم نظامی را تضمین کرده است.

ابوالفضل در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۱ - حکایت زورآزمای تنگدست:

خداوند رحمت کند سعدی را و خیر فراوان نصیب گنجور سخن بفرمایاد که این امکان بسیار بزرگ و پر و خیر و برکت ادبی را فراهم آورده‌اند. این حکایت چقدر پندآموز و زیباست. برای شخصی که بسیار از زندگی شکایت داشت خواندم خیلی بر روح او اثر گذاشت.

نادر.. در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

درود بر دوستان عزیزم..
از روی منطق، یزدان می تواند کافری را تنها و تنها به انواعی از "اعمال" انسان دوخته باشد - به واسطه ی اختیاری که گویا تنها در نهاد انسان است- و نه به هیچ چیز دیگر..
بنا براین بسیار واضح است که منظور مولانا از "این دو" ، همان "به جان پرستیدن زر" و "به جان پرستیدن زن" به عنوان دو نماد شاخص و بارز مال پرستی و شهوت پرستی که برخی دوستان ارجمند نیز بدان اشاره نموده اند می باشد:
بر این دو -کار- دوخت یزدان کافری را ..

احمد در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

میثم جان برای سوال شما جوابهای زیادی وجود دارد. اما جواب کوتاه من به شما این است: "سخت نگیر"

امیر محمد در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

احمد خیالی بخارایی
قرن: 9
وفات: (ح 850 ق)
شاعر. در بخارا متولد شد. وی شاگرد و معاشر خواجه عصمت بخارایی بود و چون مدتی در هرات زیست برخی او را هراتی دانسته‌اند. خیالی معار با الغ‌بیگ بود و در بخارا درگذشت. او مردی مستعد و خوش طبع بود و دیوان اشعارش در ماوراءالنهر و بدخشان و خراسان و ترکستان شهرتی عجیب داشت.
از وی «دیوان» شعری به جای مانده است. شهرت خیالی بیشتر از رهگذر غزل معروف وی با مطلع زیر است که شیخ بهایی آن را در مخمسی تضمین کرده است.
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

وفایی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

فرهنگ معین جلد چهارم: 1- نظاره با فتح نون و تشدید ظا، صفت است یعنی تماشاگر.2- نظاره با کسره نون و بدون تشدید، اسم مصدر است یعنی تماشا. در بیت نهم وزن شعر ایجاب می کند
که اولی باشد ( تماشاگر) پس هرگز نمی تواند پسوند" گر " بگیرد چون در آن صورت معنی اش می شود " تماشا گرگر" شاید معنی درست تر مصراع باشد: بگو در این راه نظاره( تماشاچی) و منتظر نباشید یا همانطور که قبلا نوشتم : به نظاره و منتظر بگو که در این راه نباشید .

محمدرضا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در هجو کیدی (یاری) شاعرنما:

خدایا به کجا رسیدیم که باید برای خوندن شعر از فیلتر شکن استفاده کنیم ،
اگر حاصلی زندگی بندگیست
دو صد بار مردن به از زندگیست
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم

۱
۳۶۰۳
۳۶۰۴
۳۶۰۵
۳۶۰۶
۳۶۰۷
۵۶۲۹