گنجور

حاشیه‌ها

ابن فرخ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۴:

هر چند بنده کمترین سعدی را یکی از بزرگترین اندیشمندان و معلم اخلاق و تربیت و سیاست وفرهنگ و...میدانم ولی در اینجا خلاف فرمایش خداوند حکیم را که به پیامبر اسلام فرمود : که منت خدا بر تو اینکه ترا خوش خلق و مهربان افرید که اگر تند خو وغلیظ القلب بودی مردم از اطرافت پراکنده میشدند و...

 

نی ما در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶:

این شعر به گمان بسیار در مدح امیرمومنان حضرت مولا علی ع سروده شده البته در انتساب این شعر به ابوالخیر شک بسیاری هست و هچنین روایت های مختلفی برای ابیات ان بخصوص مصرع اول بیت دوم موجود می باشد و به شرحهای مختلفی از جمله مثال زیر نیز روایت گردیده
آزادکنم زدست این بی دستان ، دست من و دامان توای دست خدا

 

نی ما در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵:

وافریاد ز دست عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دل دادا دادا
ورنه من وعشق هرچه بادا بادا
این گزارش از یک نسخه معتبر قدیمی با حاشیه دکتر نوری متن برداری گردیده وی در حاشیه خصوصا به مصرع اول بیت دوم اشاره کرده که نوشتار صحیح بدینصورت درج گردیده

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵:

وافریاد ز دست عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دل دادا دادا
ورنه من وعشق هرچه بادا بادا
این گزارش از یک نسخه معتبر قدیمی با حاشیه دکتر نوری متن برداری گردیده وی در حاشیه خصوصا به مصرع اول بیت دوم اشاره کرده که نوشتار صحیح بدینصورت درج گردیده

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵:

وافریاد ز دست عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دل دادا دادا
ورنه من وعشق هرچه بادا بادا
این گزارش از یک نسخه معتبر قدیمی با حاشیه دکتر نوری متن برداری گردیده وی در حاشیه خصوصا به بیت اول مصرع دوم اشاره کرده که نوشتار صحیح بدینصورت درج گردیده

 

قانع خورشید در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

(سعدیا! گر بکند سیلِ فنا خانهء عمر) بکند از مصدر (کردن) نیست و نباید ضمه‌ بر کافش باشد، بلکه‌ این فعل از (کندن) است و فتحه‌ بر کافشه‌. یعنی اگر سیل فنا خانه‌ عمر را بکند و ویران کند...

 

مهدی کاظمی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۷ - آمدن رسول روم تا امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه و دیدن او کرامات عمر را رضی‌الله عنه:

از سوی قیصر روم فرستاده‏ای از راه بیابان دور و دراز نزد عمر بمدینه آمد، پرسید که قصر خلیفه کجاست زیرا تصوّر می‏کرد که عمر نیز مانند قیصر و دیگر پادشاهان در قصری باشکوه می‏نشیند، مردم مدینه گفتند عمر قصر ندارد و با آن که آوازه او در امیری و حکومت جهان گیر است در خانه‏ای پست و محقّر، منزل گزیده است، او دارای بی‏نیازی روح است و در قصر جان خود می‏نشیند و نیازی بدان ندارد که نقص و ضعف روحی خود را بوسیله تجمّل و اسباب ظاهری جبران کند، فرستاده قیصر از شنیدن این اوصاف بدیدار عمر مشتاق‏تر گشت و بتعجّب فرو رفت که مگر ممکن است کسی در جهان با چنین صفات عالی باشد و از دیده کسان مختفی ماند، او با شوق و گرمی بیشتر در صدد جست و جوی عمر بر آمد تا زنی از عرب گفت اینک عمر درین نخلستان خفته است، پیش‏تر رو و سایه خدا را در زیر سایه درخت خرما ببین، فرستاده پیشتر رفت و از دور ایستاد از دیدار عمر ترس و هیبتی بهمراه مهر و محبّت در دلش پدیدار شد، حالتی که می‏توان آن را جمع اضداد نامید، رسول از خود در شگفت بود که مردی کارزار دیده و جنگ آزموده، شیر اوژن و پلنگ افکن که با شاهان شکوه‏مند و پر هیبت همنشین بوده و هرگز سر مویی از بیم و هراس بر تنش نلرزیده است اکنون از دیدن مردی مرقّع‏پوش و بی‏سلاح چرا می‏ترسد و بر خود می‏لرزد،او درین حیرت فرو رفته بود که عمر از خواب جست و فرستاده بحرمت و ادب بر وی سلام گفت، عمر جواب سلام را باز داد و فرستاده را بنوازش ایمن کرد.
عمر بدین فرستاده پند می‏دهد و ارشادش می‏کند همچنان که پیران، نو عهدان سلوک را هدایت می‏نمایند، عمر از خدا و صفات او آغاز می‏کند بدان جهت که خدا شناسی پایه سلوک است، سپس امید وی را بذکر نوازشها و الطاف حق نسبت بابدال بر می‏انگیزد، فرستاده قیصر از برکت صحبت و گفت و گو با عمر سراپا ذوق می‏شود و کامل و واصل می‏گردد،القصّه فرستادهْ قیصر روم که به قصد کشتن عمر به مدینه می آید ، بادیدن زندگی بسیار سادهْ این مرد با شکوه، دگرگون می شود واسلام می پذیرد.
خلاصه داستان

 

رضا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

شعر های حافظ معمولا دو پهلو هستند یعنی هم میتونی به صورت عرفانی و خدایی و هم به صورت عشق زمینی و یا یک شخص خاص مخاطب قرار بدی و این هنر شاعر هست که دست طیف وسیعب از خوانندگان را برای لذت بردن از شعر فراهم میکند

 

محمد دلیری در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۹:

این شعرو در آلبوم خداوندان اسرار با صدای همایون شجریان باید شنید..

 

نیک اندیش در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

درود. در این سروده این بزرگ مرد به جز واژه «بعد»، واژه های عربی «علم، قول، اهل بیت، وفی، لوا، خطا، بغض» هم بکار رفته که تنها همین یک بار در سراسر شاهنامه این واژه ها به کار گرفته شده است.
همچنین بکارگیری واژه «بی پدر» و ناسزا گویی نیز زیبنده سراینده بزرگ پارسی نیست. واژه «بی پدر» هم تنها در این سروده شاهنامه دیده می شود.
داوری با شما.

 

کمال در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸:

جمع آن: 6043

 

فرهنگ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۶:

تصور میکنم مصرع اول از بیت دوازدهم بجو دری دگر در وی باشه (دگر در روی) با معنی بیت سازگار نیست

 

ن آ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:

دوستان سعی کردند در مورد این بیت و مخصوصاً لغت ” نهانت “ توضیح بدهند که بنده قانع نشدم
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
لغت نهانت در اینجا معنی نهانی نمی دهد که بعضی از دوستان اشاره فرمودند
میگوید نظری با ما داشتی در درونت ،و چون علنی بوده و نه پنهانی حافظ هم متوجه شده که آثارش در چهره ی او نمایان شده
به همین خاطر حافظ نهانی نیاورده چون اگر پنهانی بود ، حافظ هم متوجه نمی شد
حافظ است و نکته سنجی اش
با درود به همه

 

ن آ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:

لیام گرامی
با درود فراوان
آیا غزلی که برای مثال آوردید از خود سرکار است یا از دیگری ؟
لطف کنید همه ی غزل را بگذارید با نام شاعر
از شما اشعاری خوانده ام و پیداست که این غزل هم قدیم نیست . چون هرچه گشتم در اینترنت آثری از آن ندیدم
با درود دوباره

 

بیتا سهند در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۲:

بنا بر نظریه سروش دباغ این شعر اشاره به “خدای
وحدت وجودی” دارد. مراجعه کنید به
پیوند به وبگاه بیرونی

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۲:

بنا بر نظریه سروش دباغ این شعر اشاره به "خدای
وحدت وجودی" دارد. مراجعه کنید به
پیوند به وبگاه بیرونی

 

مسعود حاتمی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:

سپاسگذارم از همه دوستان گرامی که با حس مسئولیت پذیری زیبای خود در راه تعالی فرهنگ این مرز و بوم می‌کوشید. بسیار استفاده کردم از پاسخهایی که دادید.

 

حمید ضیایی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین:

با سلام
من با سایت شما به تازگی آشنا شدم و بسیار خوشحالم از اینکه می بینم هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای پر بار تر شدن فرهنگ و ادب کشورمان می تپد . ضمن تبریک به شما به خاطر این گام مثبت درخواست دارم که نسبت به ویرایش یادگارهای بزرگانمان تلاش بفرمایید زیرا در روزگار ما شاید کسانی باشند که از پس این کار برآیند ولی در آینده نه چندان دور فکر نمی کنم کسی باشد که بخواهد یا بتواند این یادبودهای پر ارزش را ویراستاری کند . نمونه یکی از جا افتادگی ها در بیت 54:
به گودش زنده پیلان ستوده
به پرخاش و دلیری آه
که فکر می کنم که واژه پایانی بیت (آزموده )باید باشد که جا افتاده در پایان از گردانندگان و پدید آورندگان این سایت پر بار سپاسگزاری می کنم.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - پیام ایران:

(عصام=) شرافت یا شخصیت یا فضیلت

 

صابر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹:

استاد شجریان در برگ سبز 247 واقعا زیبا سروده اند.

 

۱
۳۶۰۱
۳۶۰۲
۳۶۰۳
۳۶۰۴
۳۶۰۵
۵۰۷۶
sunny dark_mode