هاملت در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیرزن با سلطان سنجر:
جناب نظامی! اگر در بهشت این امکانات را دارید که نظریات خواننده گان بخوانید خواهش میکنم تصدیق بفرمایید که بیت چهارم اصلش چنین بوده است: بیگنه سیلی برویم کشید
موی کشان بر سر کویم کشید
محمد رسول غلام پور در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱:
داستان سهراب پر از گنج است و رنج
درود بر دوست داران ادب ایران
Y.E در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما بنده راغب هستم بدانم اشعار مطابق کدام مصحح هستند ?
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۸ - حکایت آن شخص کی خواب دید کی آنچ میطلبی از یسار به مصر وفا شود آنجا گنجیست در فلان محله در فلان خانه چون به مصر آمد کسی گفت من خواب دیدهام کی گنجیست به بغداد در فلان محله در فلان خانه نام محله و خانهٔ این شخص بگفت آن شخص فهم کرد کی آن گنج در مصر گفتن جهت آن بود کی مرا یقین کنند کی در غیر خانهٔ خود نمیباید جستن ولیکن این گنج یقین و محقق جز در مصر حاصل نشود:
در فرهنگ لغت دهخدا مزهر به معنی ساز عود آمده و با بیت بعدی که به توخالی بودن و ناله گری و مطرب اشاره می کند همخوانی دارد.
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۸ - حکایت آن شخص کی خواب دید کی آنچ میطلبی از یسار به مصر وفا شود آنجا گنجیست در فلان محله در فلان خانه چون به مصر آمد کسی گفت من خواب دیدهام کی گنجیست به بغداد در فلان محله در فلان خانه نام محله و خانهٔ این شخص بگفت آن شخص فهم کرد کی آن گنج در مصر گفتن جهت آن بود کی مرا یقین کنند کی در غیر خانهٔ خود نمیباید جستن ولیکن این گنج یقین و محقق جز در مصر حاصل نشود:
ماند چون جغدان در آن ویرانهها
حسین بلند در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۶:
آقای علی بلبلی بر اساس اشعار مولانا آلبوم موسیقیایی ساخته،تحت عنوان «شش جهت و برون آن» که بر گرفته از این شعر مولاناست.
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۸ - حکایت آن شخص کی خواب دید کی آنچ میطلبی از یسار به مصر وفا شود آنجا گنجیست در فلان محله در فلان خانه چون به مصر آمد کسی گفت من خواب دیدهام کی گنجیست به بغداد در فلان محله در فلان خانه نام محله و خانهٔ این شخص بگفت آن شخص فهم کرد کی آن گنج در مصر گفتن جهت آن بود کی مرا یقین کنند کی در غیر خانهٔ خود نمیباید جستن ولیکن این گنج یقین و محقق جز در مصر حاصل نشود:
کو به کد و رنج و کسبش کم شتافت
صهبا صحرانورد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶:
در بیت دوم واژه ی "صد" به صورت "سد" نوشته شده است.
محمدحسن سورانی surany.dr@gmail.com در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۵:
سلام
اشکال تایپی(نوشتاری) است.در بیت آخر (خوس) باید به(خوش) تبدیل شود و در بیت قبل از آن نیز یای کوچک (چهره) اضافی است.
علی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:
تو بیت آخر "استاره" و "ای" نباید جدا باشن؟ چسبیده معنی و اهنگش ناجور میشه یکم.
نعیمه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
با احترام . بنده تا آنجایی که شنیده و خوانده ام اعراب در شعر و شاعری زبانزد بوده اند و اینکه بیت اول متعلق به یزید باشد دور از انتظار نیست . و این قدرت و توانایی حضرت حافظ می باشد که چنین بیتی از فردی که در کل تاریخ شخصیت منفی دارند با چنین استادی شعری ساخته اند ...
نعیمه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
با احترام به همه اساتید.من کارشناس ادبیات هستم و عشق به ادبیات باعث شد تا این رشته تحصیلی رو انتخاب کنم.وقتی این شعر رو میخونم انقدر احساسات لطیفی داره که به فکر معشوق مذکر یا مونث نمی افتم ولی این حقیقت رو هم نمیشه انکار کرد که در شعر مذکور معشوق مذکر هست. در کتاب شاهد بازی در ادبیات فارسی که متاسفانه به سختی پیدا میشه استاد شمیسا به طور کامل در مورد معشوق مذکر در ایران توضیح داده اند و میتوان گفت که بهترین تفاسیر را در این مورد ارائه کرده اند
مصطفی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۳ - فی الجاهل و یظن العالم:
از ابیات این متن علامه حسن زاده آملی در کتاب معرفت نفس جلد 2 درس 78 استفاده نموده اند.
شاه خاج در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۳ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
باسلام وسپاس
درلاای حاشیه ها ، مطلبی توجهم رو جلب کرد
یکی از دوستان،با استناد به بیتی که تا کنون هرسال یکی میگرفت و حالا پنج پنج میگیرد!!
فرموده بودند
کنایه به مشکلاتی است که بر اثر روی اوردن به شریعت بدون تذهیب نفس دامنگیرمان خواهدشد.!!
گمان نمیکنم، چنین تعبیر ی مناسبتی بااین حکایت داشته باشه.
بهتربود میفرمودند
کنایه به مشکلات ومعضلاتیست که براثر به حکومت رسیدن وبرمسند قدرت نشستن اهل شریعت (به هم آمیختن دین وسیاست)توسط اهالی دین بر آحاد جامعه تحمیل خواهد شد،
به همین دلیل هم دربیت امده تا کنون هرسال یکی رامیگرفت وحالا پنج پنج میگیرد !
منظور شاعر اشاره به خمس سالانه بوده ، که در صورت به قدرت
رسیدن اهالی دین ، تمام درامد سالا نه را از مردم خواهند گرفت 11
ناشناخته در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:
گر بخواهی که بجویی دلم ، امروز بجوی
ورنه بسیار بجویی و نیابی بازم
بیتی از غزلیات قدیم شیخ با مطلع:
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم
همچو پروانه که می سوزم و در پروازم
پارسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۹ - سوال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین عمر رضیالله عنه:
جواب تو و امثال تورو آدم با شعری از عطار میدم
ای گرفتار تعصب مانده
دایما در بغض و در حب مانده
گر تو لاف از عقل و از لب میزنی
پس چرا دم در تعصب میزنی
در خلافت میل نیست ای بیخبر
میل کی آید ز بوبکر و عمر
میل اگر بودی در آن دو مقتدا
هر دو کردندی پسر را پیشوا
هر دو گر بودند حق از حق وران
منع واجب آمدی بر دیگران
منع را گر ناپدیدار آمدند
ترک واجب را روادار آمدند
گر نمیآمد کسی در منع یار
جمله راتکذیب کن یا اختیار
گر کنی تکذیب اصحاب رسول
قول پیغامبر نکردستی قبول
گفت هر یاریم نجمی روشن است
بهترین قرنها قرن منست
بهترین خلق یاران مناند
آفرین با دوست داران مناند
بهترین چون نزد تو باشد بتر
کی توان گفتن ترا صاحب نظر
کی روا داری که اصحاب رسول
مرد ناحق را کنند از جان قبول
یا نشانندش به جای مصطفا
بر صحابه نیست این باطل روا
اختیار جمله شان گر نیست راست
اختیار جمع قرآن پس خطاست
بل که هرچ اصحاب پیغامبر کنند
حق کنند و لایق حق ور کنند
تا کنی معزول یک تن را ز کار
میکنی تکذیب سی و سه هزار
آنک کار او جز به حق یک دم نکرد
تا به زانو بند اشتر، کم نکرد
او چو چندینی در آویزد به کار
حق ز حقور کی برد این ظن مدار
میل در صدیق اگر جایز بدی
در اقیلونی کجا هرگز بدی
در عمر گر میل بودی ذرهای
کی پسر، کشتی به زخم درهای
دایما صدیق مرد راه بود
فارغ از کل لازم درگاه بود
مال و دختر کرد بر سر جان نثار
ظلم نکند این چنین کس، شرم دار
پاک از قشر روایت بود او
زانک در معجز درایت بود او
آنک بر منبر ادب دارد نگاه
خواجه را ننشیند او بر جایگاه
چون ببیند این همه از پیش و پس
ناحق او را کی تواند گفت کس
باز فاروقی که عدلش بود کار
گاه میزد خشت و گه میکند خار
با در منه شهر را برخاستی
میشدی در شهر وره میخواستی
بود هر روزی درین حبس هوس
هفت لقمه نان طعام او و بس
سرکه بودی با نمک بر خوان او
نه ز بیتالمال بودی نان او
ریگ بودی گر بخفتی بسترش
دره بودی بالشی زیر سرش
برگرفتی همچو سقا مشک آب
بیوهزن را آب بردی وقت خواب
شب برفتی دل ز خود برداشتی
جملهٔ شب پاس لشگر داشتی
با حذیفه گفت ای صاحب نظر
هیچ میبینی نفاقی در عمر
کو کسی کو عیب من در روی من
میل نکند تحفه آرد سوی من
گر خلافت بر خطا میداشت او
هفده من دلقی چرا برداشت او
چون نه جامه دست دادش نه گلیم
بر مرقع دوخت ده پاره ادیم
آنک زین سان شاهی خیلی کند
نیست ممکن کو به کس میلی کند
آنک گاهی خشت و گاهی گل کشید
این همه سختی نه بر باطل کشید
گر خلافت از هوا میراندی
خویش را در سلطنت بنشاندی
شهر هاء منکر از حسام او
شد تهی از کفر در ایام او
گر تعصب میکنی از بهر این
نیست انصافت بمیر از قهر این
او نمرد از زهر و تو از قهر او
چند میری گر نخوردی زهر او
مینگر ای جاهل ناحق شناس
از خلافت خواجگی خود قیاس
بر تو گر این خواجگی آید به سر
زین غمت صد آتش افتد در جگر
گر کسی ز ایشان خلافت بستدی
عهدهٔ صد گونه آفت بستدی
نیست آسان تا که جان در تن بود
عهدهٔ خلقی که در گردن بود
حسین صابری در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۲:
سلام و عرض ادب
این سایت مرجع بسیار خوبی برای اهل ادب و شعر فارسی است. اما پای طاووس آن همین متون منثور است که ابیات موجود در آن به تفاریق (مخصوصاً در مورد اثر فخیم گلستان سعدی) حذف شده اند
امیدوارم که این ایراد کوچک (در مقابل خدمات انجام شده سایت) نیز سریعتر برطرف گردد
کمال داودوند در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۹:
7105
ادریس در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:
مرحوم احمد ظاهر بخشی از این شعر بسیار زیبا و پر معنی را به نیکی بصورت آهنگ اجرا کردهاند با نام " ای تیر غمت را دل عشاق نشانه".
.
پیوند به وبگاه بیرونی
حسین ق در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۹: