گنجور

حاشیه‌ها

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

سلام
سماع مگر رقص اهل تصوف نیست؟وعظ اینجا چربطی به رقص دارد؟سماع وعظ؟

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۲۸:

بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 3466

بابک چندم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:

در زمان خلاصی از حبس آنچه را که آ تایپ کردم لطفاً اَ a بخوانید به غیر از آ ā در آرتا.

بابک چندم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:

دوستان،
محل اولیه رویش نرگس را ندانم که کجا بوده، (دکتر ترابی گرامی که قدمشان خوش باد متخصص در این رشته اند وگر راهنمایی بفرمایند سپاسی بیکران نثارشان خواهد بود)
ویکی پیدیا نیز گوید که اگرچه که این مبدا ناشناخته است ولی آیبریا یا اسپانیا از اولین سرزمینهایی است که این گیاه در آنجا روییده و باور بر آنکه نمونه های آسیایی یا narcissus orientalia به قاره ما از اروپا معرفی شده...
در مورد نام که از کجا آمده نیز گویا شکی است که شاید مبدا آن افسانه ای یونانی باشد پیرامون جوانی nārkissos )narcissus) نام در افسانه های یونانی که عکس خود را در آب دید و چنان ناخودآگاه عاشق و شیفته خود گشت که سپس خود را کشت...
واژگانی چون مخدر (narcotic) و خود شیفته (narcissist) از لاتین آمده اند که از یونانی گرفته شده...
باری،
نامهایی با منشاء تماماً ایرانی داریم که هلنیک شده و رنگ و روی یونانی گرفته اند، مانند:
اُرُدِس (Orodes) که در ایران به اُرُد (نام برخی شاهان اشکانی) تبدیل شده، و اُردیبهشت نمونه ایی از آنست. چرخش این واژه در ایران بدینگونه بوده:
اُرد از آرتٓه (arta) آمده که خود از آرتا (Ārta) برخاسته و ریشه آن احتمالاً از rta که در اوستا اَشَه (aśa) آمده و گمانی که ممکن است این "ش" را اوستا زبانان "رِت" تلفظ می کرده اند...
و اردیبِهِشت که بوده آرتٓه وٓهیشت بر آمده از آرتا وٓهیشتا و....
و یا بٓغداتیس بر آمده از بٓغا داتٓه خود آمده از باگا داتا (نامی بسیار کهن و بسیاری بعدها نام یکی از پادشاهان پِرسیس در جنوب غربی ایران پس از سلوکیان) به معنای بغا یا باگا (خدا، پایدار و ابدی که بقا در فارسی از آن آید) و داتا (دادٓه ). یعنی خداداد..جالب نیست که بغداد نام پایتخت تازه تاسیس خلفای عرب/اسلامی واژه ای کهن از زبان و فرهنگ و ادیان ایرانیست؟
در باره انار چه می پندارید؟ گو اینکه سرزمین اصلی رویش آنرا ایران زمین
دانسته اند، آیا خود واژه ربطی به انیرانی دارد؟

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:

همه چیز درباره بنفشه:
پیوند به وبگاه بیرونی
پیوند به وبگاه بیرونی
با اینکه نماد شرم هست ولی بیشتر انگار لات سبیل کلفت هست یا شیر دریایی.یک کارتونی بود به نام تنسی تاکسیدو و چاملی که این بنفشه بی شباهت به چاملی نیست.هاها

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:

من هم گمانم بر این بود که از فارسی به یونانی رفته ولی دهخدا بر این است که نرگس فارسی ریشه در نرکسیس یونانی دارد.درباره ویولت هم نمیدانم و کار یک سخنور ریشه شناس است که شناسایی کند.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

گرامی ، دکتر ترابی
چه خوب بود که حضور را بر غیبت ترجیح می دادید
شما را در جمع دوستان کم داریم ، با آن قلم پر توان
شعری از کتاب هلهله به شما تقدیم میدارم
پرنیان

بوسه بر کلک پاک آن که نوشت
بوی و رخسار دوست به که بهشت
آنکه درگاه دوست سجده نمود
حوری و کوثر و شراب ، بِهِشت
هر چه توفان دروده ایم به عمر
طرفه بادی ست کاین خیال بِکِشت
پُر تلالؤ گهر به دست ولی
همه خر مهره گان خاک سرشت
من و درگاه پر طراوت دوست
که قلم دست اوست ، هرچه نوشت
همه زیبایی است و روح افزا
پرنیان است آنچه دوست بِرِشت
گر ” نیا “ خاک او چو سرمه کند
هر چه را بنگرد نکوست ، نه زشت
مانا بوید

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:

جناب 7
چه میفرمایید اگر نرکسیس یونانی را گرفته از نرگس فارسی بدانیم و ویولت را از بنفشه؟
سر در گریبانی بنفشه گویا هم نشان سوگواری است.

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل هشتم - گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند:

عقل دیوانه شد آن سلسله ی مشکین کو ..

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل هشتم - گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند:

.. عقل آنست که همواره شب و روز مضطرب و بیقرار باشد از فکر و جهد و اجتهاد نمودن در ادراک، باری اگرچه او مدرک نشود و قابل ادراک نیست؛ عقل همچون پروانه است و معشوق چون شمع هر چند که پروانه خود را بر شمع زند بسوزد و هلاک شود امّا پروانه آنست که هرچند برو آسیب آن سوختگی و الم میرسد از شمع نشکیبد ..

امیرحسین مطلق در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲:

در بیت دوم «تغیر» (بر وزن تفکر) درست است نه «تغییر» (بر وزن تکبیر)

شهریار در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

یا صاحب الزمان ادرکنی

Sohrab در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۱ - فی الإخلاص و المخلصون علی خطرٍ عظیمٍ:

تو مرا دل ده و دلیری بین
روبه خویش خوان و شیری بین

احسان در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۷ - حکایت:

مصرع اول اولین کلمه بنالید درسته

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:

بس زیبا
گل در مصرع نخست گل سرخ
دهخدا:
نرگس ار واژه یونانی نرکسیس
نرکیس(پهلوی)
گلی سفید، کوچک، و خوش‌بو با کاسه‌ای در وسط و برگ‌های سبز و دراز
نرگس در مصرع دوم،نرگس مسکین هست که همه گلهای آن سفید است و اینجا یعنی چشم سفیدی
بنفشه=ونفشک،ونوش،ویولت
گل بهاری به رنگ کبود چون روی به زیر دارد نشان شرمندگی است.
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
سعدی
بنفشه وار نشستن چه سود سر در پیش
دریغ بیهده خوردن بدان دو نرگس مست
سعدی
من چون بنفشه بر سر زانونهاده سر
زانو بنفشه رنگ تر از لب هزار بار
خاقانی

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:

دوست گرانقدر،
نشان بزرگی شما فروتنی است
و چه زیباست که همه در یک راهیم..
...
ایستاده‌ی ابدی باش
تا سفرِ بی‌انجامِ ستارگان بر تو گذر کند،
که زمین
از اینگونه حقارت‌بار نمی‌مانْد،
اگر آدمی
به هنگام،
دیده‌ی حیرت می‌گشود ..
"احمد شاملو"

مدرس در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:

واقعا چرا موی سیاه من گشت سفید؟

دکتر ترابی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

حمید رضای گرامی، دوست نادیده
( واژه ای برتر از دوست نیافتم تا با آن بخوانمت)
سپاس میگزارم و سرفرازم که خامدستی های گاه گاهی این کمترین حسن قبول یافته است.
از دل برخاسته اند ، ازیرا بر دلتان نشسته اند
ار چه گاه از دلی سرشار از دلتنگی؛
" به زندان که اندری
تنها به دوست می اندیشی
که دوست آزادیست ، آفتابست
کورسوی چراغی غمگین
بر آسمانه دوردست
از شب و روز سخن نمی گوید
تنها با بازجو، شب از روز باز می شناسی
بی دوست ، بی آفتاب "
روزگارتان بکام ،آگنده از دوستی
به چشم.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

گرامی پریشان
از حضرتشان بیش ازین انتظار ندارم .
زن را که کافر خوانده اند ولی زر را چرا ؟
شاعری زر را همپای خدا دانسته:
گوید :
ای زر تو خدا نه ای ، ولیکن به خدا
ستّارالعیوب و قاضی الحاجاتی
مانا بوید

nabavar در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

جل الخالق
”صفت منفی زن بارگی“ دیگر چه صیغه ایست، آنهم در فرهنگ ما ؟ آنهم شناخته شده .
علاقه افراطی مولانا به جنس مخالف؟؟؟؟؟؟
پس شمس گویا زن بوده و ما نمی دانستیم.

۱
۳۵۲۴
۳۵۲۵
۳۵۲۶
۳۵۲۷
۳۵۲۸
۵۵۴۴