هر که بی دوست میبرد خوابش
همچنان صبر هست و پایابش
خواب از آن چشم چشم نتوان داشت
که ز سر برگذشت سیلابش
نه به خود میرود گرفته عشق
دیگری میبرد به قلابش
چه کند پای بند مهر کسی
که نبیند جفای اصحابش
هر که حاجت به درگهی دارد
لازمست احتمال بوابش
ناگزیرست تلخ و شیرینش
خار و خرما و زهر و جلابش
سایرست این مثل که مستسقی
نکند رود دجله سیرابش
شب هجران دوست ظلمانیست
ور برآید هزار مهتابش
برود جان مستمند از تن
نرود مهر مهر احبابش
سعدیا گوسفند قربانی
به که نالد ز دست قصابش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی غم و اندوهی است که فرد بدون دوست متحمل میشود. شاعر به زیبایی بیان میکند که محبتی که در دل داریم، مانند سیلابی است که نمیتوان از آن چشم پوشید. عشق انسان را به حالتی گرفتار میکند که نمیتواند به راحتی به خود برگردد. در عین حال، هر کسی که به دوستی و محبت نیاز دارد، باید از ناملایمات دیگران نیز استقبال کند، چرا که زندگی پر از تلخیها و شیرینیهاست. غم جدایی از دوست به شب ظلمانی میماند و فرار عشق از دل از تن انسان را میگیرد. در نهایت، شاعر به وضعیت قربانی گوسفند اشاره میکند که به دست قصاب دچار درد و رنج میشود و بازتابی از نگرانی و افسوس در وجود اوست.
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون دوست باشد، خواب و آرامش ندارد؛ اما صبر و استقامت او همچنان باقی است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که وقتی بخشی از زندگی یا یک احساس عمیق به ما دست میدهد، نمیتوانیم به راحتی از آن چشم پوشی کنیم. افکار و احساسات مرتبط با آن به قدری قوی هستند که خواب راحت را از ما میگیرند، مانند سیلابی که به ناگاه میرسد و همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: عشق دیگری او را از خود بیخبر کرده و به دام خود میکشد.
هوش مصنوعی: کسی که محبتش را به دیگری هدیه کرده، چه فایدهای دارد اگر از خیانت و بدسالی دوستان آن فرد بیخبر باشد؟
هوش مصنوعی: هرکسی که نیازمند است باید احتمال حضور دربانی را که به او راه میدهد، در نظر داشته باشد.
هوش مصنوعی: زندگی به گونهای است که در کنار خوشیها و لذتها، تلخیها و سختیها نیز وجود دارد. مانند وجود خار و خرما، زهر و شربت که هر کدام جنبههای مختلفی از زندگی را نشان میدهند. این دوگانگی بخشی از تجربه انسانی است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر رود دجله به اندازه کافی آب داشته باشد، دیگر نیازی به آبکشی ندارد. به عبارت دیگر، وقتی چیزی به مقدار کافی وجود دارد، تلاش اضافی برای بدست آوردن آن بیفایده است.
هوش مصنوعی: شب جدایی از دوست تاریک و رنجآور است، حتی اگر هزاران ماهتاب روشناییاش را بپاشد.
هوش مصنوعی: اگر جان انسان نیازمند از بدنش برود، محبت و عشق دوستانش هرگز از دلش نمیرود.
هوش مصنوعی: ای سعدی، بهتر است که گوسفند قربانی شود تا اینکه از دست قصابش شکایت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عقل را نقل کرده اسبابش
نفس را پی بریده انسابش
فندقی رنگ داده عنابش
گشته شنگرف سوده سیمابش
هیچ چشمی ندیده در خوابش
رخ ندید آفتاب و مهتابش
تابد از هر بدن برون تابش
تابشش را ببین و دریابش
در جهان دل مبند و اسبابش
می جهد برق از ابر سنجابش
گل سیراب ازین چمن مطلب
العطش می زند لب آبش
هر که پهلو ز لاغری دزدید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.