گنجور

حاشیه‌ها

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:

روز پرستار مبارک
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 4665

sia j در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز:

مصراع نخست بیت چهارم باید به " از آن پس کآورد گیتی پدید" اصلاح شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:

آقا نادر.. گرامی
توسن شما دو تگ می رود و خرِ ما پای در گل
من نیز از پس راه شما می آیم
،،،،
خنگ ما جانا ، درین ره بس که لنگان می رود
اشکِ بی تابی دمادم سوی دامان می رود
راهتان هموار
مانا باشید

هاتف در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:

در مصراع اول در بیت دوم لبش صحیح است

آرش تبرستانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲ - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده:

آن نه بازی بلک جانبازیست آن
حیله و مکر و دغاسازیست آن
هرچه از یارت جدا اندازد آن
مشنو آن را کان زیان دارد زیان
گر بود آن سود صد در صد مگیر
بهر زر مگسل ز گنجور ای فقیر
یعنی هر چیزی که تو را از حقیقت دور می کند هرچند در ظاهر در آن سود فراوان باشد زیان آور هست پس به خاطر مادیات از معنویت دور نشو در ادامه حکایتی کوتاه می آید که برای اصحاب پیامبر مشقت های فراوان پدید آمد چون روزی پیامبر در حال خواندن نماز جمعه بود که ناگهان بازرگانانی با اجناس ارزان رسیدند و غیر از دو سه نفر همه به سمت آنان رفتند و نماز را ترک گفتند پس گفت عجب اشتباهی کردید! روزی دهنده را رها کردید و به سمت روزی کوچکی رفتید
خود نشد حرص شما را این یقین
که منم رزاق و خیر الرازقین
آنک گندم را ز خود روزی دهد
کی توکلهات را ضایع نهد
از پی گندم جدا گشتی از آن
که فرستادست گندم ز آسمان

آرش تبرستانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹ - قصهٔ اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را و در رسیدن شومی طغیان و کفران در ایشان و بیان فضیلت شکر و وفا:

تو نخواندی قصهٔ اهل سبا
یا بخواندی و ندیدی جز صدا
از صدا آن کوه خود آگاه نیست
سوی معنی هوش که را راه نیست
او همی بانگی کند بی گوش و هوش
چون خمش کردی تو او هم شد خموش
این جا مولوی با تمثیلی بسیار لطیف اشاره می کند که افراد کم بصیرت وقتی حکایتی را می خوانند در ظاهر آن می مانند و از معنای آن آگاهی نمی یابند مثل کوه که وقتی در آن فریاد می کشی صدای تو را انعکاس می دهد بدون اینکه بداند چه چیزی دارد میگوید

مهدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

در همه فرهنگ های لغت معتبر گردکان را گردو معنی کرده اند. این لغت هنوز هم کاربرد دارد و در اکثر مناطق آذربایجان به گردو گردکان می گویند.

سعید فاضلی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:

با سلام...
تک و پو همان تکاپو معنا می دهد. لذا بهتر است بین پو و کلمه بعدی فاصله وجود داشته باشد. یعنی به جای پوست باید نوشت پو ست.
غازی هم به معنای کسی است که در غزوه شرکت می کند و در صورت کشته شدن شهید محسوب می شود.

شهلا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۰:

درمصرع اول منظور کن فیکون است و درمصرع دوم به شکستگی وخمیدگی حروف کاف و نون اشاره می کند

مهاجر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

رعایت ادب همانا این چنین با خدا سخن گفتن است

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

ببخشایید آگاه ترین است.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

دو ست جان
به نظر چنین می آید که حضرتشان با زن جماعت مشکل داشته اند،
و خداوند آگاه تر است!

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:

مهناز،س عزیز
بسیار زیبا می اندیشید..
من نیز زمانی اینگونه می پنداشتم، اما اکنون نه ..
نکته اینجاست که با حضور و تایید عقل، "راه" را مقصد می دانم و البته بی پایان... همگی در راهیم دوست من..

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

حجابها و دامها، جلوه گری هایی است در ذهن ما که ناشی از کوته نظری خود ما بوده و در اصل، از درون ما زاده می شوند..

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

زر و زن را به جان مپرست زیرا
بر این دو دوخت یزدان کافری را
ماشاالله

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

تازه به تازه صد تله، جلوه کنند سلسله
زین همه چون شوی یله، خود برسی به حالِ من ..

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:

انسان آرزو دارد جاویدان بماند ، آرزو نیز عیب نیست ، در خیال می بافد ، آرزو دارد برین خیال واقعیتی مترتب شود ، دنیایی دیگر می خواهد تا درین زندگی آسوده خاطر باشد ، بهشتی می آفریند مطابق نهایت آمالش ، به خویش نوید زندگی بعد از مرگ می دهد ، دروغ و راست را در هم می آمیزد تا مرهمی بر درد مرگ بگذارد .
وچه ازین لذت بیش که در خیال خوش باشد .
،،
عقل را در بند کردی قفل و زنجیریش مکن
با گمان و وهم خود بی پایه تدبیرش مکن.
مانا بوید

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

و خورشید غروب کرد و درخواست کرد خورشید از مغرب مجددا طلوع کند تا از فضیلت نماز باز نماند.

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

مربوط به داستان حضرت سلیمان (ع) است که وقتی گرم تماشای گله اسبان شد نماز اول وقت را از دست داد.

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

ردّوها علی فطفق مـسـحـا بـالسـّوق و الاعـنـاق
بیت دوم به این آیه (33) از سوره صاد اشاره دارد.

۱
۳۵۲۵
۳۵۲۶
۳۵۲۷
۳۵۲۸
۳۵۲۹
۵۵۴۴