محمدرضا جباری هرسینی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۵۱ - مکه:
حج گزاردن درست است، حال آنکه در غالب موارد که برخوردم، گذاردن تایپ شده.
محمدرضا جباری هرسینی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۵۱ - مکه:
اصلاح غلطها
عبداللە ابراهیمی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱:
درمقایسەی اشعار این بخش با چاپ سوم (شرکت سهامی کتابهای جیبی 1363 کە چاپ نخستش سال 1345 بودە) ناهمسانیهای فراوانی دیدم. چنان بنظر میرسد کە سایت شما فردوسی دیگرەی دارد و شعرهارا بمیل خود تگییر میدهد. مثلا:
این شعر را از قلم انداختەاید:
ز موبد بدینگونە داریمیاد/هم ازگفت آنپیردهقان نژاد
و این شعر را
کز آنپس چنان کرد کاو(و)س رای کە در پادشاهی بجنبد زجای
چنین تغییر دادەاید:
ازان پس چنین کرد کاووس رای
که در پادشاهی بجنبد ز جای
و من با تفاوتهای بسیاری میان اشعار کتاب مذکور و اشعار مندرجەی شما روبرو شدم کە وقت زیادی میبرد و در این کوتاە نمیگنجد، توصیە میکنم کتاب مذور را تهیە و با اشعار مندرجە در سایت خودتان مقایسە کنید
حسین در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
درک بیت پنجم آنقدر سخت نیست که دوستان با این همه تناقضگویی نمایاندند. همه چیز با آیینهرویا معنا میشود:
به من نظری نکردی که خویش را در آیینهی رویت ببینم. آه از سنگدلی تو!
محس سعیدزاه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:
ازمفهوم سخن خواجه ی غزل فارسی، که گفت:
دمی باغم بسربردن،جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد
متوجه این نکته میشوم که:دمی بی غم به سرکردن،یک دنیا ارزش دارد.وازاین رو کنج قناعت که مورد توجه وتوصیه او است؛وتعویض دلق ملمع وسجاده با ساغر و می وپیمانه، ولذا آسودگی زندگی توام باعشق،چنان ازارج وارزش بهره دارد که نمیتوان انرا با دنیا مقایسه کرد.نه سلطنت وقدرت سیاسی آسودگی می آفریند ونه تجارت وثروت وقدرت اقتصادی.قدرت واقعی(قدرت جان)درترک این دو پهنه عظیمِ اهل دنیا است.
سعید در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:
با سلام
از دوستان فرهیخته تقاضا دارم این بیت رو معنی کنند
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
با تشکر
نادر در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۵:
این ابیات در مجموعه اشعار رودکی نیز آمده است و بیشتر حال و هوای اشعار رودکی را دارد ..
علیرضا سهرابی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
با سلام خدمت عزیزان دل. خواستم درباره بیت آخر که از خوردن کف دریا صحبت به میان آمده است نکته ای را بیان کنم. روزی از یکی از اساتید حق شنیدم که می گفت انسانهای اولیه که بروی زمین آمدند چیزی نمی خوردند و خورا کشان نور بود. بعدها که موضوع خوردن باب شد اولین چیزی که انسانها در این دنیا نظرشان را برای خوردن جلب کرد کف روی آب دریا بود. و وقتی انسان آنرا میچشد طعمش را خوب میابد. شاید مولانا در بیت آخر که به کف افیونی آب دریا اشاره میکند منظورش همین داستان باشد.
مرضیه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سرودهام:
کاش خدا پدری نمی آفرید حالا هم که آفرید اونو پس نمیگرفت :( این عادلانه نیست...
گمنام-۱ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
جناب ویجی
درود بر شما که عنوان "آقا " را به درستی به کار بردید
آنگونه که ایرانیان میگویند و می نویسند " آقای "
از دید دستوری نادرست است
شاد و تندرست بوید.
طلا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
جناب مولانا چند بار مخاطب هاشو عوض میکنه اولین مخاطب همان دیوانه و لولی بربط زن یا ساقی با ساغر شاهانه است که با شراب آگاهی همه اهالی شهری رو که امثال مولانا اونجا هستن رو مست کرده.پس کسی که دیگران رو اینچنین مست کرده میبایست از مستی دیوانه شده باشه .میتونیم دیوانگی رو بی عقلی هم درنظر بگیریم البته بی عقلی ناشی از عشق منظورمه چون وقتی عشق میاد وسط عقل و استدلال میره کنار.مخاطب دیگرش میتونه ما باشیم که میگه جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی.
شهرام ناظری در آلبوم رقصانه بسیار زیبا بازسرایی کرده اند.
vijay در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
اقا کاوه
بسیار مهربان هستید،خیلی ممنون!
دست تان درد نکند.
با درود
وجی دیپ
اصغر اکبری معین در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود. میشه گفت که دراین مصرع سعدی بزرگوار از واج آرایی به میزان کم استفاده کرده است و تجسم سازی بسیار زیبا که بین سرو روان و روانم ایجاد شده اثرگذاری بالایی به این شعر داده شده.
۷ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۶:
بر همه عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم
سهیل که در فارسی پرک (parak) و (bargast) یا برگست خوانده شده ستاره ای که دومین ستاره درخشان آسمان پس از شباهنگ است البته بسیار بزرگتر و پرنورتر از خورشید هست و چون خیلی خیلی دورتر میباشد از شباهنگ کم نورتر به نظر میرسد.دانشمندان میگویند درخشندگی آن 10 هزار بار بیشتر از خورشید است و بیش از 300 سال نوری با زمین فاصله دارد و جرمش 9 برابر خورشید است.هر چه به سمت جنوب برویم بهتر دیده میشود مثلا در شیراز بهتر از تهران دیده میشود و باور بر این بوده که نخست در یمن دیده میشود.به دلیل همین در مثل آدم کم پیدا میگویند ستاره سهیل
نشسته چو تابان سهیل یمن
سر جعد زلفش سراسر شکن
فردوسی
چون گشت درست عشق عاشق
هم منعم خویش و هم نعیمست
او در طلب چنین درستی
در پیش سهیل چون ادیمست
سهیل شمس تبریزی نتابد در یمن ور نی
ادیم طایفی گشتی به هر جا سختیانستی
هر شب نگرانم به یمن تا: تو برآیی
زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید
رودکی
در قدیم بر این باور هم بودند که سرخی سیب و انگور و یا ادیم(پوست دباغی شده) بر اثر نور سهیل است.
انبان=خیک،مشک
نادر در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
در بزم عاشقان، همگی شوق وحدت است
دلها رها ببین همه از قید چون و چند ..
کامران در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
با جواد موافق نیستم . منظور شاعر این است که در تمام اوراقی که میخوانی دقت کن تا دانشی که به آن ائراق مربوط است را کاملا یاد بگیری !
میکوش به هر ورق که خوانی کان دانش را تمام دانی .
نادر در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
نیست جز عشق، در مقام وجود
همه ی بود و هست و خواهد بود
عقل و احساس و درک و الهامات
جسم و جانان و جان، از او موجود
گره ی عشق، عاشق و معشوق
بُرده بر جود خویش سر به سجود!
عشق رودیست در فراز و فرود!
هم سرودیست در ثنا و درود
گاه چون راز و گاه در ابراز،
گاه مستور و گه بود مشهود!
گاه در انتشار و گاهی جمع،
گاه چون عابدان و گه معبود!
خود مکان است خویشتن را عشق،
هم زمان است، آن به خویش عمود
نادر و غیر، می ندانم من ...
کمال داودوند در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۷۴:
6807
احمد بهنامی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۱ - مثل در بیان آنک حیرت مانع بحث و فکرتست:
بیت ششم، {سالت} اشتباه است، اصلاح شود به: سوالت.
کسرا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷: