گنجور

حاشیه‌ها

فیض بارش در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴:

من تعجب کردم به تفسیر جناب عسکری !
مگر این متل را نشنیده ی که میگویند: (از بهر یک شوم بسوخت شهر روم)؟ و در رباعی بالا درست همین متل توضیح هم داده شده، لطفن زبان پارسی را به لهجه های خود تفسیر نکنید مگر شوی (شوهر) و موی (زلف) در کجای این رباعی سازگاری دارد؟
با آن توضیحات شما یک بار دیگر هم رباعی را خواندم اما سراسر مشکل داشت و هیچ معنی منطقی هم نداشت.
با مهر بارش

جعفر عسکری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » اشک:

"مثال" اشتباه س و "مثل" درسته

... در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابه‌ها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابه‌های دیگر او راست‌گوتر باشد و امام باشد:

در ابتدای این بخش، مولوی از پیامبر داستانی روایت می کنه که قابل توجه هست. ابوجهل و صدیق (ابوبکر) دو نظر متضاد در مورد پیامبر میدن و پیامبر هر دوی اونها رو تایید میکنه. حاضران به این تایید، اعتراض می کنن و میگن چطور شد که شما دو نظر کاملاً متضاد رو تایید کردین؟ پیامبر در جواب میگه من مثل آینه ای هستم که هر کس در من اون چیزی که واقعا هست رو می بینه.
به نظر من این مفهوم، مرتبط با فرهنگ تساهل و تسامح صوفیه و به ویژه شخص مولوی هست. صوفیه چندان اهل مباحثه و جدل های فلسفی و کلامی و اعتقادی نبودن. یا مخالفتشون رو با تفکرهای مختلف ابراز نمی کردن یا در حد یک جمله یا عبارت طنزآمیز بیان می کردن. به اصطلاح یه تیکه به طرف مینداختن و رد می شدن. به همین خاطر هست که معمولاً از تعصبات مختلف اعم از فرقه های مذهبی، نژادی و... در آثار صوفیه خبری نیست.
در مورد بیت مشهور «این سخن شیرست در پستان جان / بی کشنده خوش نمی گردد روان» هم باید گفت به اهمیت نیاز اشاره داره. اینکه مرید باید طالب باشه و ابراز نیاز کنه تا حقایق و اسرار از مرشد بجوشه و به مرید منتقل بشه. این طلب هم در دیدگاه مولوی از اهمیت خاصی برخورداره. حتی در بحث دعا، که در مثنوی هم داریم که شدت زاری از سر نیاز باعث اجابت دعا میشه: «چون برآورد از میان جان خروش / اندر آمد بحر بخشایش به جوش»
با احترام.

جعفر عسکری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » ماکو:

مصرع اول مشکل وزنی داره
"ماکو" در مصرع دوم باید با فاصله نوشته بشه:ما کو؟
"ماکو" در مصرع چهارم عربی ست و به معنی:نیست

جعفر عسکری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » آهو:

طبیعتا "رم" و "آرم" با "دل" هم قافیه نمی شن
این شعر مشکل قافیه داره

جعفر عسکری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » بدر:

"بروی" اشتباه س و "به روی" درسته

جعفر عسکری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » برزخ:

"برزخ" اشتباه س و "بر رُخ" درسته
"او فتد" اشتباه س و "اوفتد" درسته(فاصله بین او و فتد باید برداشته شه)
"بُــلّــور" درسته تا وزن مختلّ نشه

جعفر عسکری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » ستمگر:

مصرع سوم"گفتیم" وزن رو به هم زده
طبیعتا "گفته ای" درست تر به نظر میاد
در ضمن در مصرع اول "قَـــدَر" باید تلفظ شه

فرود در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

دوست عزیز شماره 7....گمان میبرم ک اول بار است ک شعر میبینی...اگر درک شعری داشتی مصرع اول را ک خواندی کلمات مصرع دوم خود ب خود در ذهنت اهنگین میشود...آن که شما فرمودی به نوشته و نثر شباهت دارد نه شعر و نظم

حسن خدابخش در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره:

در مورد بیت اول اینگونه هم شنیده ام:
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار

علیرضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۶ دربارهٔ هلالی جغتایی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:

مصرع آخر : القصه در آرزوی روی تو گذشت

بابک چندم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

گمنام-1. گرامی،
بارشت؟؟؟ و "...باران صفت حالیه ای که از دیر باز به جای بارشت به کار می رود"...
باران از "واران" پهلوی آمده که هنوز در گویش اورامانی سرپاست... آن نیز خود از "وارونا" در زبان کهن آریایی آمده که "نام" یکی از ایزدان یا خدایان آریایی و هم اوست که ایزد آبها بوده... که بعد از زرتشت در ایران تبدیل شد به آپام نپات (پسر آبها) و بسیاری بعدها آناهیتا (الهه آب)...
همانگونه که پیداست این "نام خاص" در گویشهای مختلف ایرانی همچنان و پس از هزاره ها پابرجاست؛ واران، باران، بارون که در نبود آگاهی از گذشته دور آنرا "صفت حالیه" دانسته اند...
تیر یا عطارد در عربی نیز ربطی به ستاره باران ندارد...
اگر حافظه بنده خطا نکند تشتر همان (sirius) یعنی نورانی ترین ستاره آسمان شب است که نزد مصریان اهمیت بسیاری داشت چرا که طغیان سالانه رود نیل را با رویت آن زمانبندی می کردند و گمانه آنکه در بین النهرین نیز اینچنین بوده...و از یکی از این دو مکان است که به ایران سرازیر شده...
این مورد آخر را باید یک مروری بکنم، اگر اشتباه آورده باشم آنرا تصحیح خواهم کرد...

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

مصرع نخستین مقطع این غزل چنین باید باشد
در این دریا، دل هرقطره، گوهر، در گره دارد
اگر، بر روی آب آید، همان بیدل، شود پیدا

علی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:

شهریار مصرع «نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو» را در غزل خود تضمین کرده، با این مطلع:
«ای طلوع آیت والشمس در سیمای تو / سوره‌ی والطور وصف سینه‌ی سینای تو»

هادی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

سلام لطفا معنی کنید
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم

ساماک در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۸:

سلام اتفاقا منم برام جالب بود بدونم
بنظر میاد ساتسور شده باشه
سرچ کردم اما نسخه اصلی رو پیدا نکردم

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱:

وای خدا چقدر این شعر خنده دار بود

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:

جناب ناشناس گرامی
اگر چه جمله ای که شما نوشته اید بسیار زیباتر و دلنشین تر است ، اما در دیوان شمس همان " کدخدا " نوشته شده .

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:

اینجا اصلا صحبت از ضحو نیست . مولانا می گوید ضحوکی نه ضحو .
ضحوک یعنی : بسیار خند . ( فرهنگ نفیسی )
در مورد " داب " هم اشتباه می کنید .
داب بر وزن خواب ، یعنی : کروفر و شان و شوکت و خودنمایی .
داب که شما نوشته اید ( به معنی رسم و عادت و خو ) ، تلفظش da'b است . در واقع اصلا داب نیست و آن الف ، همزه است . و مثل راس (= سر ) خوانده می شود .
منبع : فرهنگ نفیسی
در این غزل اگر به قافیه ها توجه کنید می بینید که داب بر وزن خواب ( به معنی کر و فر و... ) صحیح است .

۱
۳۵۱۵
۳۵۱۶
۳۵۱۷
۳۵۱۸
۳۵۱۹
۵۶۱۹