گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

چرا دوبار قافیه سلطانی و پریشانی رو اورده ؟ اشتباه نیست؟

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

دوست گرامی جناب پندار
خواجه میفرماید:
سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
...
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
شما دولت قرآن را چطور معنی میکنید؟

 

فروغ در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ (می‌بین رخ جان فزای ساقی - در جام جهان نمای باقی):

با سلام.
در قافیه بیت هفتم بایست به جای احوال واژه «احول» به مفهوم دوبین و لوچ گذاشته شود.
این نکته را به حدس دریافته ام و به نظرم غلط چاپی باشد.
نسخه ی مرجعی برای آن ندارم.

 

احمد رحمت بر در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیه‌السلام به سبب زلت او:

در بیت 23، بهتر است روی عدو تشدید گذاشته شود.
خود عدوّت اوست قندش می‌دهی

 

ولگرد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:

طبق تصحیح محمد علی فروغی مصرع دوم "کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد" است.

 

پارسا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

سلام دوستان
در بیت "با صبا در چمن لاله سحر می گفتم / که شهیدان که اون این همه خونین کفنان"
بین "شهیدان" و "که اند" باید کسره بیاریم یا درنگ؟

 

سعید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۴ - حکایت:

بیت آخر رو حال کردین؟

 

موعود در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

با جناب محمد موافقم .
آدم دردش میگیره از درک سطحی اشعار این بزرگان .
ولی
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی

 

مینا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:

به شکوه:
به نقل از دکتر حسن نصیری جامی در مقاله «ماخذی نویافته بر تمثیلی کهن»:
اوّلین روایت فارسی این تمثیل از آنِ غزالی است در «کیمیای سعادت». از آنجا که کیمیای سعادت خلاصه و گزیده ای از مباحث و موضوعات احیاء علوم الدین وی است، طبعاً این تمثیل نیز - با همان اسلوب و کلیّت ِ داستانی - به کیمیای سعادت منتقل شده است.
این تمثیل در بخشِ«در شناختن حق»-فصلِ ششم:وجه خلاف در میانِ خلق-ذکر شده است و این گونه آغاز می گردد:
«بیشتر خلاف در میان خلق چنین است که همه از وجهی راست گفته باشند و لکن بعضی بینند، پندارند که همه بدیدند.
و مثالِ ایشان چون گروهی نابینا اند که شنیده باشند که به شهر ایشان پیل آمده است، شوند تا وی را بشناسند و پندارند که وی را بتوان شناخت . دستها در وی مالَند...
::
برای خواندن کام این مقاله میتوانید به این آدرس مراجعه کنید:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۳ - سبب نظم کتاب:

شنیدم که در روز امید و بیم
بدان را به نیکان ببخشد کریم
؟!؟!؟!
شگفتا!!!
شما فقط تصور کنید اجرای این قاعده را در یک جامعه انسانی حقیقی،
اگر چنین قاعده ای حاکم باشد دیگر که به خود زحمت نیک بودن می دهد؟؟
این شاید نوعی آنارشیسم است،
اگر جهان چنین غیر عادلانه طراحی شده باشد دیگر چرا این همه جان بکنیم؟
کدام قاعده بر این بی قاعدگی می چربد؟
چه چیز ارزش و چه چیز بی ارزش انگاشته می شود؟
نمی دانم چه بگویم...


شاید هم جبر پاسخ گوی این معما نیز باشد،
چون بر طبق باور جبرگرایانه من همه انسان ها در نهایت بی گناه هستند،
ما دو گروه آدم بد و خوب نداریم،
ما دو گروه آدم نادان و دانا داریم،
نادان هم که عذرش نادانی است،
نمی داند،
گناهش چیست؟!
و اما باقی می ماند که پس اصلا چرا باید نیک بود؟
شاید پاسخ آن در مصالح همین زندگی فعلی ما نهفته است،
نه برای روز داوری،
شاید ما باید هوشمند تر باشیم و نیک تر تنها برای آسایش خودمان،
آدم های پیرامونمان را خرسند نگاه داریم تا خٌود در فضای امن تری زیست کنیم!؟

 

محمد جواد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

گردکان در پارسی میانه و دری به معنی گوی و هر چیز گرد آمده است.مراد از این مثال این است که تربیت کردن نااهل مانند نهادن گوی بر گنبد است.اگر گوی بر گنبد ماند تربیت نیز در نااهل اثر می کند.

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

ای باد ازآن باده نسیمی به من آور
کآن ..........................................
بوی، شفا می‌دهد از رنجِ خمارم: 30 نسخه، 31 ضبط (801، 803، 816، 818، 824، 825، 843 و 23 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
بویِ شفابخش دهد رنج خمارم: 2 نسخه (821، 823)
بویِ شفابخش دهد دفع خمارم: 1 نسخه (822)
****************************************
****************************************
بویِ شفابخش بود دفع خمارم: 1 نسخه (827) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
بویِ شفابخش بَرَد رنج خمارم: 2 نسخه (1 نسخۀ متأخّر: 874 و 1 نسخۀ بی‌تاریخ)
37 نسخه با 39 ضبط غزل 320 را دارند. نسخۀ بسیار متأخّر 894 و یک نسخۀ بی‌تاریخ دو بار غزل را ضبط کرده‌اند. نسخۀ مورخ 836 بیت فوق و بیت بعدی (تخلص- مقطع) را به علت افتادگی یک برگ، ندارد. از نسخ کهنِ کاملِ مورّخ، نسخۀ 819 خود غزل را ندارد.

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

*****************************************
*****************************************
*****************************************دامن مفشان از من خاکی که ......
زین در نتواند که بَرَد باد غبارم
پس از مرگ: 25 نسخه (801، 803، 813، 824، 836، 843 و 19 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصال، نیساری، سایه
پس از من: 5 نسخه، 6 ضبط (825، 827، 862، 889، 894، 894 مکرر) قزوینی- غنی، خانلری، خرمشاهی- جاوید
37 نسخه با 39 ضبط غزل 320 را دارند. نسخۀ بسیار متأخّر 894 و یک نسخۀ بی‌تاریخ دو بار غزل را ضبط کرده‌اند. نسخۀ اخیر در ضبط نخست خود و یک نسخۀ بی‌تاریخ دیگر به مانند نسخ مورخ 821، 822، 823، و 866 فاقد بیت فوق‌اند و نسخه‌های مورخ 816 و 818 مصرع نخست بیت را که حاوی مورد محل اختلاف است ندارند و به جای آن، از مصرع نخست بیت قبل و مصرع دوم این بیت، چنین بیتی دارند: (گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری / زین در نتواند که برد باد غبارم)
از نسخ کهنِ کاملِ مورّخ، نسخۀ 819 غزل را ندارد.
****************************************
****************************************
****************************************

 

حمید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲:

بیت ششم و هفتم در لغت نامه دهخدا ذیل توضیح کلمه آذرنگ به معنای روشن و منور این چنین آمده
بسنگ گران آمد آن سنگ خورد
مر آن سنگ این سنگ بشکست خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ .

 

موعود در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:

مستی ما از شراب معنوی است
نقل ما نای نوای مثنوی است
باده چبود تا به ما مستی دهد
عقل چبود تا به ما هستی دهد
باده در جوشش گدای جوش ماست
عقل در گردش اسیر هوش ماست
باده از ما مست شد نی ما ازو
عقل از ما هست شد نی ما ازو ...
...
برای بیت چهارم هم :
ای بیخبر از سوختن و ساختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی

 

مجتبی خراسانی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

بسم الله الرحمن الرحیم
بگیرم آن سر زلف و به دست خواجه دهم/که سوخت حافظ بیدل ز مکر و دستانش

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۶ - حکایت:

این ابیات گهر بار براستی درباره رموز پلنگ رانی و مارگیری نیستند،
که درباره رام شدن نیروهای وحشی جهان طبیعت هستند هنگامی که ما rule of universe را بدانیم و به موازات آن حرکت کنیم.
تو هم گردن از حکم داور مپیچ
که گردن نپیچد ز حکم تو هیچ
استبداد، خود بزرگ بینی، مردم آزاری، سرکوب عشق، دست کم گرفتن قدرت غریزه جنسی، انتظار تقوا از مردم گرسنه، ناسپاسی، میل به بدست آوردن گنج بی رنج ووو...
همه از مصادیق سرپیچی از حکم داور هستند.
همه احکام داور ضرورتا در کتب مقدس نیامده اند.
بسیاری از آنهارا باید خودمان کشف کنیم!

 

شهریار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۴:

مستقبل و ماضی تویی...
عجب

 

سعید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۳ - سبب نظم کتاب:

یکی از زیباترین فروتنی ها که در ادبیات پارسی دیده ام این شعر بود. انسانیت فراوانی در ش دیده میشه، یعنی حس آدم بودن به من دست داد. جالب اینجاست

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

بابک گرامی
دلنوشته ای فرستادم که گنجور آن را قابل ندانست!

 

۱
۳۵۰۶
۳۵۰۷
۳۵۰۸
۳۵۰۹
۳۵۱۰
۵۰۵۸
sunny dark_mode