گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

آن دم که حدیث عاشقی بشنودم

جان و دل و دیده را به غم فرسودم

می‌پنداشتم عاشق و معشوق دواند

چون هر دو یکیست من خود احول بودم

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
قطران تبریزی

از بهر تو گنج خویشتن پالودم

پالودم گنج و درد دل بزودم

هر چند ترا جز از وفا ننمودم

یک روز نکردی بوفا خشنودم

مسعود سعد سلمان

ای طبع چو آتش از تو بس خوشنودم

کاندر فکرت همی نمایی دودم

چون نیست زمانه تمامت سودم

ارجو که به کام دل رسانی زودم

خیام

در جسُتنِ جام جم، جهان پیمودم

روزی ننشستم و شبی نغنودم

ز استاد چو رازِ جام جم بشنودم

آن جام جهان‌نمایِ جم، من بودم

عطار

عمری چو فلک ز تگ نمیفرسودم

تا همچو زمین کنون فرو آسودم

صدباره همه گرد جهان پیمودم

چندان که شدم، حجاب من، من بودم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه