گنجور

حاشیه‌ها

مصطفا گلیاری در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸۶:

در مصرع اول کلمه «که» قبل از «جانها» از قلم افتاده
درستش اینه:
جز چشم تو ای شوخ که جانهاست فدایش
جایی دیگه هم دیدم که اینطور منتشر شده:
جز چشم سیاه تو که جانهاست فدایش

حمید رضا۴ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

خانم روفیای گرامی،
جناب افشین بیت اول را معنا نکرده بودند.
اما درباره بیت دوم تفاوت عمده ای بین برداشت خودم و برداشت ایشان نیافتم.
با پوزش، متوجه منظورتان نشدم اشتباهم کجاست.

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

درود حسین جان
اختیار دارید، شما قابل هستید و بس گران قدر، شک نکنید!
البته اسلام راستین دین تساهل و تسامح است، اگر کسی توان روزه داری را ندارد بر او سخت نمی گیرد. بنده که آن قدر پوست کلفتم که نه تشنه می شوم نه گرسنه تا دست کم هنگام افطار لذت صبحانه و ناهار و شام را یکجا برده باشم!
درباره ترس از خدا و گریه باید بگویم اینها احساسات یا ابراز احساسات ما درباره هویتی به نام « خدا » هستند، من احساسات خود را رها می گذارم، نه اینکه اراده کنم از خدا بترسم یا برنامه ریزی کنم امشب یک دو ساعتی از مهابت او یا از شرم گناهانم گریه و زاری کنم!
هرگاه مهابت و قدرت او را با تمام وجود حس کنم از حضور و اعلام حضور در برابرش می ترسم و هر گاه از خطاهایم متاسف و متاثر شوم می گریم، اگر این ابراز احساسات به طور ارادی صورت گیرد گمانم نوعی نقش بازی کردن است، می دانید که همه ما در درونمان یک هنرپیشه کوچولو، یک دزد کوچولو، یک دیکتاتور کوچولو یا یک ویرانگر کوچولو داریم، در هر لحظه از زندگی مان که نقش بازی می کنیم ما آن لحظه را زندگی نکرده ایم.

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

بانو هایده گرانقدر نیز بخشی از این غزل باشکوه را خوانده است...

خرم روزگار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

سفارش میکنم در خوردن افسوس تعادل را رعایت فرمایید مبادا خدای ناکرده دچار دل درد و دیگر اختلالات بدنی شوید.

دانیال در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

سلام وعرض ادب خدمت دوستان.نظر همه عزیزانی که در مورد نوع عشق از نگاه حضرت سعدی بیان شد محترم . دوستان دلیل ماندگاری قرن ها وهزاران سال اشعر بزرگانی چون سعدی، حافظ، مولوی، عطار،ابوالسعید ابولخیر وبزرگان دیگر این است که نگاه این بزرگان به عشق نگاهی بسیار والا تر از عشقی زمینی،ودر واقع نگاهی الهی میباشد، واین بخاطر نگاه عرفانی و بعضا عقاید صوفی گرایانه این بزرگان میباشد.ودر اخر اینکه برای عشق زمینی شعر سرودن نهایتن حاصل چند بیتو چند شعر نه اینکه عمر خود را پای آن نهادن وسرودن دیوان ها . با تشکر از همه.

سپند در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

آدمی افسوس میخوره بحال سخنوری چون سعدی که باید اینگونه تنگ نظرانه با جستارهای انسانی برخورد کند شاید گفته شود که این سخنان و دیدگاه او برای چند صد سال پیش است ولی باید گفت خوبی و حق همیشه خوب و حق هستند و بدی همیشه بد: براستی چرا باید در این بیتها " ای کریمی که از خزانه غیب ..." گبر و ترسا را تنها بخاطر باور و دینشان دشمن خدا بداند و از سوی خدا بر این انسانها و بندگانش منت بگذارذ که آنها را هم روزی میدهد در حالیکه اگر دست شاعر بود این دشمنان!! را از روزی و شایدزندگی تنها بنا بر باورشان محروم میکرد !!!

nabavar در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

روفیا خانم گرامی
کاملاً با شما موافقم اگر تعادل مراعات شود ، من ازین لذات و برکاتی که سرکار بر شمردید محرومم .
چون حاظر نیستم 16/17 ساعت بدون آب درین گرما برای درک ارزش حقیقی اطعمه و اشربه به قول شما ، و خرق عادت سَر کنم . گمانم برین است که لطمه ای که به انسان وارد می شود بسیار زیانبار تر است از برکت اش. برای انعطاف پذیری روح ، قدرت انطباق با شرایط سخت غیر منتظره راه های بهتری هم هست . زمانی که امری بر گروهی واجب شد به معنای اجبار و زور است و پیروان از ترس و یا به امید پاداش سعی در انجامش دارند .
آیا شما با ترسیدن از خدا موافقید ؟
با گریستن ، شب زنده داری و زاری چطور ؟
با این گفته : اندازه نگه دار که اندازه نکوست، بسیار موافقم .
سپاس از شما که مرا قابل دانستید

افشین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی:

حرف چبود، تا تو میترسی از آن
حرف چبود،خار دیوار رزان

س ش در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:

در بیت پنجم "بگذری" باید "بگذاری" بوده باشد...
( توجه بفرمایید که بجای "گذاردن" بمعنی جای گذاشتن یا ساکن ساختن است ... و با "برگزاری" یا گزاردن بمعنی انجام دادن ، فرق دارد.)

س ش در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:

در بیت سوم "ساکن باش" باید "ساکت باش" بوده باشد تا با اظهار در مصرع دوم همخوانی بهتری کند..!

عبدالحسین ابراهیمی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳:

در این بیت شیخ بهایی از صنعت ایهام بهره برده است
کلمات صرف و نحو و بدیع و معانی در این بیت به شیوه جذابی دو معنا از ان اراده شده است

وی اس تی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰ - بر سر خاک ایرج:

شهریار یکی از گنجینه های بهترین شعرا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۴:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4895

امید راهی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۴ - دربیان اینکه حیات خودی از تخلیق و تولید مقاصد است:

آقای افغان راست میگویند در چندین جای آرزو را رزو نوشته اید، چرا این اشتباهات را اصلاح نمیکنید؟ اگر پیامهای مردم برای تان میرسد لطف نموده اشتباهات را اصلاح کنید. ممنون شما.

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
هنگامی که مجموع یا جمعیت رویاروی واژه پریشان قرار می گیرد مراد یگانگی و کمال و وحدت اجزاء است در مقایسه با مجموعه ای که اجزاء آن هماهنگ نیستند و روی در تفرقه دارند.
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
رویی که به حد کمال زیباست، آدمی که روح و جسمش در هماهنگی با هم و در حداقل تنازع هستند، جامعه ای که مردم آن با هم احساس یگانگی می کنند، جهانی که اجزاء آن در صلح متقابل به سر می برند، نمونه های جمعیتی هستند که مد نظر شاعر است، در آن سو چهره نامتناسب یا خشمگین و عبوس، روحی که می خواهد به سویی رود و جسمی که همراهی نمی کند، جامعه دو قطبی که اجزاء آن در تقابل و تنازع فرساینده قرار دارند، جهان شعله ور در آتش جنگ، نمونه های بارز پریشانی هستند.
و اما :
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
شاعر دو مراد ببشتر نمی تواند داشته باشد :
یا اینکه آن که مجموع و کامل و در هماهنگی اجزاء است غم پریشان حالان نمی خورد،
یا اینکه از پریشان حالان بیمناک نیست!
ولی گزینه نخست محتمل تر است.
تا دوستان ادیب چه فرمایند.

زهرا گلشن در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

گر این نصیحت شاهانه بشنوی حافظ
به شاهراه حقیقت گذر توانی کرد
این بیت امکان این سوال را ایجاد میکند که آیا حافظ خود به نور هدایت آگاهی تام و تمام یافته است یا نه؟ و اینکه آیا معرفت به مرحله‌ای مرادف با بودن در آن مقام است یا نه؟ یا می‌توان مثل حافظ افقی را دید و آرزو کرد هرچند که به آن منزلگه نرسیده باشی؟
میشود به «حال» و عدم امکان استقرار در آن نیز اشاره کرد. رفت و آمدی میان دو سرای طبیعت و طریقت که معرفت را حاصل کند و نیز آرزوی رسیدن را. اما تا گذر از شاهراه حقیقت راه بسیار است.

nabavar در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

زندگی جاریست جاری شو زِ کوهستان بدشت
تا بر آید از دل خاکت به سالی لاله زار
حظ کردم
تمام غزل حس و حال است
ممنون مهناز بانو
چه خوب اگر باز هم ازین شاعر ما را هم نصیبی بدهید.
زنده باشید

مهدی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

درود بر شما
همانطور که دوستان اشاره کردند وزن مصرع دوم گویا مشکل دارد
(به اندازه یک هجای کوچک کم دارد)

sh در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

معنی کامل این شعر رو میخواستم خط ب خطشو ممنون میشم معنیشو بهم بگید

۱
۳۲۹۴
۳۲۹۵
۳۲۹۶
۳۲۹۷
۳۲۹۸
۵۴۷۴