تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰:
زیبا
تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:
پسندیدم
تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲:
به نظر من هم درست است
تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:
بهتون تبریک میگم با این سایت زیباتون
علی محمد(شامحمد) در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
در اینجا می آموزیم که نابرده رنج گنج میسر نمی شود. و با هر سختی آسانی هست. خورن و خوابیدن و خوش بودن و کیف کردن کار آدم عاشق نیست و چگونه آرام بگیریم وقتی که خدا از ما پوشیده است ویا به تعبیر دیگر و قتی خود کاذبی بر ما حاکم است و خود واقعی و فطرت ما پوشیده است. رنجها و مصیبت ها و دردها همانند این است که از روی آیینه غبار روبی کنیم
تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:
زیباااااااااااااااااااااااا
تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:
با سعید موافقم
تور تایلند در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:
لذت میبرم وقتی میخوانم
محمد در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:
واقعا زیبا و قشنگ
علی محمد(شامحمد) در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲ - تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول خود معشوق را در باغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر میکرد و میگفت کی عَسی أَنْ تَکْرَهوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ:
در این داستان هم مولوی مثل همه جای دیگر مثنوی می خواهد به ما یلد بدهد که . همه چیز بسته به نگاه شما دارد اگر می خواهید . جهان را زیبا ببنید یا اصلا اگر می خوهید سخن کسی را بفهمید باید از منظر او به جهان نگاه کنید
علیرضا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:
بیت ششم کلی به فکر فرو می بره آدمو
شاه بیت!
رضا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
سلام. در بیتی که گفته شده 'زهر از قبل تو نوشدارو' کلمه 'قبل' چطوری تلفظ میشه و معنای آن به زبان امروزی چی هست؟ من در خیلی از شعرهای سعدی این کلمه رو میبینم ولی نه معناشو متوجه میشم و نه طرز تلفظ. ممنون میشم جواب بدید.
مصطفی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
درود بر دوستان عزیز . بسیار خرسندم از این که می بینم چنین آدمای فرهیخته ای وجود داره که به مباحثه در مورد علم و ادب می پردازن. به نظر من نظر همه محترمه و از جهاتی درست . ولی باید توجه داشت که پژوهش در یه چیز یعنی کنه و ژرفای یه چیز رو پیدا کردن پس ما برای فهمیدن سخن حافظ یا هر شاعر دیگه ای باید پرده ظاهر رو کنار بگذاریم و مثل عوام ظاهر رو فقط نبینیم بریم سراغ باطنش(که البته میتونه بد باشه یا خوب) . متاسفانه درمورد زندگی حافظ به جز اشعار باقی مانده از خودش نوشته های زیادی در دست نیست و اگر بخواهیم از روی شعر حافظ به زندگی او پی ببریم کاری است بس مشکل و اگر نتونیم حب و بغص و نظریات شخصیمون رو کنار بگذاریم و به دور از هرگونه تعصب و غرضی فقط به دنبال حقیقت باشیم نمی تونیم به حقیت زندگی و اندیشه اش پی ببریم و البته باید دقت کنیم که قوی ترین عنصری که شعر را از سایر نوشته ها جدا میکند عنصر خیال اندیشی شعره پس لزومی نداره که هر شعری که حافظ یا هر شاعری سروده حتما در زندگیش اتفاق افتاده بلکه تنها میتونه زاییده خیال اون باشه و به نظرم همین که بعد از تقریبا هفتصد یا هشتصد سال ما داریم سر شعرش مباحثه می کنیم جاودانه بودن شعر حافظ رو نشون میده خواه شعرش عرفانی باشه خواه از روی مستی و شهوت رانی و شاهد بازی باشه. و به دوستان عزیز هم این نکته رو گوشزد میکنم که به تعداد انسانهای روی زمین نظریه و دیدگاه وجود داره و اگه دیدگاهمون باهم فرق داره میتونیم ضمن احترام به هم اون رو عرض کنیم نه این که فقط بدنبال جدل و پیروزی در بحث باشیم . فقط به دنبال حقیقت باشیم . پیروز و سربلند باشید
امید مددی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:
با سلام و احترام،
بیت سوم قافیه رعایت نشده و صحیح آن چنین است:
سنگ از او شده گهر بر در ما چه میکند
حامد کهن دل در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش:
من ز رحمت میکشانم پای تو
کز طرب خود نیستم پروای تو
اندر آ و دیگران را هم بخوان
کاندر آتش شاه بنهادست خوان
اندر آیید ای مسلمانان همه
غیر عذب دین عذابست آن همه
اندر آیید ای همه پروانهوار
اندرین بهره که دارد صد بهار
این ابیات و دعوت شور انگیز مرا به یاد این آیات می اندازد:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿آل عمران: 169﴾
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿170﴾
هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند (169)
به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند (170)
حامد کهن دل در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست:
در خدای موسی و موسی گریز
...
دست را اندر احد و احمد بزن
...
از این ابیات می توان فهمید که مولوی توسل را منافی توحید نمی داند، همان گونه که وهابیون قائلند.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست:
در رابطه با کامنت قبلی، مولوی در دیون شمس می گوید:
از "أسلم شیطانی" شد نفس تو ربانی
ابلیس مسلمان شد تا باد چنین بادا
حامد کهن دل در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست:
سنگ و آهن زآب کی ساکن شود
آدمی با این دو کی ایمن بود
بنظرم منظور مولوی می تواند این باشد که این نفس شما، تا هر مقام و مرتبه ای هم که بالا روید، با شماست و قابلیت اثرگذاری و شرار انگیزی را دارد؛ گر چه ممکن است به موجب تقوا و کنترل، آن قابلیت به فعلیت نرسد.
و نیز به یاد این حدیث نبوی می افتم که:
شیطانی أسلم/آمن بیدی: شیطان من، به دست من اسلام/ایمان آورد. (علم الیقین 1: 282، کنز العمّال 1: 247 / 1243)
حامد کهن دل در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست:
آهن و سنگست نفس و بت شرار...
این مصرع مرا به یاد آیه زیر می اندازد:
...النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ... ﴿بقره:24﴾
...آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند ...(24)
سودا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵: