گنجور

حاشیه‌ها

فریبرز در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

ممنون روفیا تفسیر بسیار جالب و نوشته آگاهی بخش در باب یکپارچگی آوردی، سپاسگزارم، بینش بخش بود.

علی شاهین در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

شادروان استاد ذبیحی تمام دستگاه بیات ترک رو با این غزل خوندن . واقعا انسان رو از زمین جدا میکنه .

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » بوسه نسیم:

این غزل زیبارو زنده یاد هایده چه زیبا خوانده اند.یادشان گرامی.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:

لطفا این عکس مرحوم شهریارو عوض کنید و بجای آن یکی از عکسهای جوانی مرحوم رو بذارید.ممنونم.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » عمر نرگس:

من هم با نظر آقای احمدی نسب موافقم.جبین صحیح میباشد نه جبینم لطفا تصحیح فرمایید.با تشکر.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » طوفان حادثات:

بسیار عالی و زیباست.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » جلوهٔ ساقی:

این بیت زیباهم بعد از بیت پنجم آمده است لطفا اضافه کنید :
نیست شبنم این که بینی در چمن،کز اشتیاق/پیش لبهایت، دهان غنچه آب افتاده است.با تشکر.

مهدی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲:

همچنین در نامه کیخسرو، دو نوبت جاودان به غلط به جای جادوان آمده است

مهرداد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۴:

با سلام.
در این مصرع:
"دردمندانه بیا و دُرد درش نوش کن"
به نظرم به این صورت هست:
"دردمندانه بیا و دُرد دَردش نوش کن"
لطفا بازبینی کنید. با سپاس

مهرداد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۹:

با سلام.
مصرع اول اگر درست خاطرم باشه این بود:
مال قلبش کن که لام است ای پسر
که ظاهرا کلمه "که" جا افتاده. به وزن شعر هم دقت کنید نشون میده.
با سپاس.

مهرداد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳:

سلام خسته نباشید.
در این مصرع:
(ذات یکی و صفات بی عد و بی شمار)
کلمه "عدد" درسته که به اشتباه "عد" نوشته شده. طفا بازبینی بفرمایید. با سپاس

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۸ - خیز و به خاک تشنه‌ای بادهٔ زندگی فشان:

هر دو بمنزلی روان، هر دو امیر کاروان
عقل به حیله می برد، عشق برد کشان کشان...

عباس در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

بهترین اجرای موسیقیایی بر روی این شعر مولانا از جناب استاد مهدی فلاح است که بزیبایی حق معنی و موسیقی شعر را ادا کرده است . دوستان گوش دهند تا از جدل بر سر اجراهای نامتناسب دیگر ، بی نیاز گردند.

رضا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۸ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۳:

مسئولین محترم سایت گنجور جای غزل زیبای: ببین هلال محرم بخواه ساغرراح" که دراغلب نسخه های قدیمی ثبت شده دراین سایت خالیست. غزل وشرحی برحاشیه ی آن تقدیم حضورمی گردد تادرصورت صلاحدید ثبت فرمائید باتشکر واحترام ساقی.
ببین هلالِ محرّم بخواه ساغر راح
که ماه اَمن و اَمان است و سال صلح و صلاح
این غزل راحافظ خطاب به شجاع سروده است. ظاهراً شاه شجاع برای ادب کردن شاه محمود لشکری عازم اصفهان کرده وبدون جنگ وخونریزی به هدف و خواسته ی خودنایل شده بوده که حافظ اینچنین امیدوارانه اورابه باده نوشی دعوت می کند.
درصفحه 276 تاریخ عصر حافظ نوشته ی جناب دکتر قاسم غنی می خوانیم:" ....و نیز به ظنّ قوی غزل زیر که در غالبِ نسخ حافظ دیده می شود بعد از فتح اصفهان و بازگشت به شیراز سروده شده باشد...."
هلال: ماه نو،شب اوّل ماه
محرّم: پیش از اسلام در میان ماه های قمری چهار ماه (رجب، ذی القعده، ذی الحجه، محرم) حرام بوده که در آن بر طبق سنّت حتی در جاهلیّت جنگ و خون ریزی حرام و پیکار در آن زشت شمرده می شد و هر قبیله ای هم که با هم جنگ داشتند، مانند: اوس و خزرج که 120 سال با هم نزاع و پیکار می کردند، در این چهار ماه متارکه می کردند. پس ازظهور اسلام نیزهمچنان تابه امروز ماه های حرام مورد احترام باقی مانده است. به همین سبب به ماه اَمن وصلح وصلاح معروف شده است.
راح: باده، شادمانی
معنی بیت: (ای شاه شجاع، به شکرانه ی اینکه بلای یک جنگ ویرانگر مرتفع ودراین ماه محرم ماه بین تو شاه محمود صلح وسازش شد) هلال ماه محرّم راببین وساغرشراب طلب کن وشادمان باش که این ماه برای ما ماه اَمن وآرامش وسال صلح وصفا گشته است.
نزاع برسردنیای دون گدا نکند
به پادشه بِنَه ای نوردیده کوی فلاح
نزاع: جنگ ودعوا
دون : پَست وبی ارزش
گدا: درویش،شاه شجاع خودشاعربوده و خصلتهای درویشانه داشته که اورا درویش خطاب می کند.
پادشه: خداوند
بنه: واگذارکن
ای نوردیده: ای عزیز(منظورشاه شجاع)
فلاح: نجات ورستگاری
معنی بیت: برسردنیای پست وبی ارزش جنگ وجدل ارزش ندارد به ویژه آنکه توروحیّه وخصلتِ درویشانه داری ونباید برسرمال ومنال دنیوی بجنگی. اموراتت رابه خداوند واگذارکه اومنشا وسرچشمه ی رستگاریست.
عزیزدار زمان وصال را کان دَم
مقابلِ شبِ قدراست وروزاستفتاح
عزیزدار: محترم داشته باش،قدربدان
زمان وصال: اشاره به بازگشت مجدّدِ شاه شجاع به شیراز است. پیش ازاین شاه شجاع حدودِ سه سال (دراثرخیانت برادرخودمحمودشاه) ناگزیربه خروج ازشیرازشده بودکه حافظ ازاین بازگشتِ پیروزمندانه به عنوان روزوصال یادکرده است. به سببِ اینکه این اتّفاق قبل ازاین ماجرای لشکرکشی به اصفهان رخ داده بوده "کان دم" بکاربرده ،شاه شجاع ظاهراً پس ازبازگشت مجدّد قصدانتقام ازشاه محمود برادر خائن خودرا داشته وحافظ دراین غزل اورا تشویق به آرامش وپرهیزازجنگ و خونریزی کرده است.
مقابل شب قدر: به ارزش شب قدراست
استفتاح: فتح وظفر طلبیدن،پیروزی جُستن
معنی بیت: این عزّتی که داری وبه لطفِ خداوند دوباره برسرحکومت بازگشته ای راعزیزوگرامی دارکه لحظه ی ورود مجدّدتو به شیرازوارزش این لحظه ی وصال ، برابربا شب قدراست و یک روزبزرگ فتح وفیروزی. پس آن راگرامی دار.
بیارباده که روزش به خیرخواهدبود
هرآنکه جام صبوحی نهد چراغ صباح
صبوحی: باده نوشیدن به هنگام صبح را صبوحی گویند و صبوحی یعنی جام منسوب به صبوح.
چراغ صباح: چراغ صبح که همان آفتاب صبح است.
معنی بیت: ای شاه شجاع، جنگ رافراموش کن وباده بیاور که هرکسی که شراب راچراغ راه صبح کند(هرکه باروشن شدن چراغ سحرگاهی(دمیدن آفتاب) جام شراب صبحگاهی بنوشد آن روزش به خیر ونیکی سپری خواهدشد.
بنوش جام صبوحی به ناله ی دف ونی
ببوس غبغبِ ساقی به نغمه ی نی وعود
کدام طاعتِ شایسته آیدازمن مست
که بانگِ شام ندانم زفالق الاصباح
بانگِ شام: اذان مغرب
فالق: شکافنده ی صبح
فالق‌الاصباح: روشنایی که اوّل صبح صادق پیدا می‌شود، شکافنده ی صبح
معنی بیت: ازمنِ همیشه مست، انتظارعبادت شایسته نداشته باش ای شاه شجاع، ازمن که ازمستی نمی دانم اذان مغرب کی گفته می شود وآفتاب کی می دمد! من اوقات شرعی نمی دانم من همیشه مست هستم.
وَرای طاعتِ بیگانگان زمامطلب
که شیخ مذهبِ ما عاقلی گنه دانست
دلا توغافلی ازکارخویش ومی ترسم
که کس درت نگشاید چوگم کنی مفتاح
مفتاح: کلید.
حافظ حرمت شاه نگاهداشته وغیرمستقیم اوراپندواندرزمی دهد به دل خویش می گوید تاشاه دراندیشه فرورود.
معنی بیت: ای دل توغفلت می کنی ومن ازاین بیم دارم که اگرازراه درست منحرف شوی وکلید راگم کنی دربدر وآواره گردی وکسی به رویت درنگشاید.
به غفلت عمرشدحافظ بیابامابه میخانه
که شنگولان سرمست اَت بیاموزندکاری خوش
به بوی وصل چوحافظ شبی به روز آور
که بشکفد گل بخت اَت زجانبِ فتّاح
به بوی: در آرزوی، به امید.
فتّاح: فتح کننده ، یکی ازنامهای خداوند
معنی بیت: (ای شاه شجاع خودرابه جای حافظ درنظربگیر) درآرزوی روزوصال شبی را عاشقانه سحرکن تاشاهدِ شکوفندگی ِگل اقبال وفتح وفیروزی به دستِ گشاینده ی قفل ها خداوندِ فتاح باشی.
شبی به کلبه ی احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوگوارمن باشی
زمان شاه شجاع است ودورحکمت وشرع
به راحت دل وجان کوش درصباح ورواح
حکمت: دانش وفلسفه
شرع: شریعت
صباح: سحرگاهان
رواح: شبانگاهان، سرشب
شاه شجاع دردوره ی جدید که مجدّداً به شیرازتسلّط پیدا کرد قصد اصلاحات نموده واراده براین استوارنموده بود که بیشترازگذشته، نسبت به انجام دستورات شریعت همّت گمارد. اشاره به این مطلب است.حافظ رندانه به شاه شجاع تلقین می کند که درزمان توشریعت حاکمیّت دارد نیازی نیست بیش ازاین سختگیری کنی ویابه ممنوعیّتِ شراب و به بسته شدن میکده ها بیاندیشی!
معنی بیت: دوره ی حکومت شاه شجاع است ودوره ی شکوفایی ِ علم ودانش وحاکمیّت شریعت، پس ای دل ، امنیّت کامل برقراراست وهرکس می تواند باآزادی وآسودگی خاطرشب وروزتلاش وکوشش کند.
سحرزعاطف غیبم رسید مژده بگوش
که دورشاه شجاع است می دلیربنوش
---
پاسخ: با تشکر، غزل به اشعار منتسب اضافه شد و حاشیه جنابعالی منتقل گردید.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » زندان خاک:

زنده یاد رهی معیری بهترین غزل سرای معاصر.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » سرا پا آتشم:

غزل فوق العاده زیبایی می باشد.

ایرانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » حصار عافیت:

به به چه غزل زیبایی. یاد زنده یاد رهی معیری گرامی.

شاعری خسته در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:

بخشی از مقاله سبک واسوخت در شعرفارسی به قلم دکتر محمود فتوحی رودمعجنی:

طرد زن و عشق به مذکر
تجربة رویگردانی از معشوق زن و دلبستن به معشوق مرد را محتشم در نخستین غـزل
دیوان شبابیه (ص 1111 (به روشنی بیان کرده است. در این غزل شاعر معشوقی را به زور
از دل رانده که صفات خاص زنانه دارد؛ ماننـد غـزال، زلیخـا، شـیرین، ناقـهنشـین، مـه
زرینعصابه (سربند، پیچهبند زرین)، حور، تابدارگیسو، نگاریندست. این معشوق که از چشم
شاعر افتاده زن است. شاعر به زور دل از دست او بیرون آورده و در عنـاد بـا او معشـوق
تازهای پیـدا کـرده کـه مـذکر اسـت و اوصـافش عبـارتانـد از: شهسـوار، یوسـفعـذار،
توسنسوار، سوار تاجدار، کاکلدار، خسرو عالیتبار، ترک سمنساعد.
دلایلی که برای رویگردانی عاشق برشمردیم و مضمونهای شکایت، اعراض، خشـونت،
تهدید، نفرین و طرد و... در شعر واسوخت حاکی از رفتار واقعی و طبیعی شاعران واسوخت
در تعاملات عاطفی با دیگران است. چنین رفتارهایی با طبیعت انسـانی و واقعیـت حـالات
عادی و معمولی آدمیان سازگارتر اسـت از آنچـه در سـخن شـاعران پـیش از قـرن دهـم
شبـهقــاره 23
میبینیم. در عشق سعدی و امیرخسرو که رنگی از وقوع دارد، عاشق، فانی در عشق اسـت
و هویت و ارادة او در عشق محو شده اسـت. دلیـل برجسـتگی شـعر واسـوخت در همـین
رفتارهای عادی و طبیعی عاشقان و فاصلهگیری از سنت شعر تغزلی فارسی است.

شاعری خسته در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:

بخشی از مقاله "سبک واسوخت در شعر فارسی "به قلم دکتر محمود فتوحی رودمعجنی:
الف) شهرت شعر عاشقانة وحشـی بـه ترکیـببنـد واسـوختی مشـهورش یعنـی «شـرحِ
پریشانی» است. در این شعر وحشی بافقی تجربة واسـوخت را بسـیار شـفاف و روان و سـاده
بیان کرده است. اما واقع آن است که وحشی این ترکیببند چهار مصراعی (مربع) را به تقلیـد
از ترکیببند شش مصراعی (مسدس) یک شاعر قمی به نام هجری سروده اسـت. تقـیالـدین
کاشی در تذکرة خلاصةالاشعار نوشته که هجری «از شعرای مقرر دارالمؤمنین قم است». و به سال
982ق با این شاعر هفتاد سالة قمی در کاشان ملاقات کرده اسـت. تقـی چنـد دیـوان شـعر
استادان بزرگ را از وی به امانت گرفته است. او نوشته که هجری عاشـق پسـری شیشـهگـر
بوده و بیشتر اشعار خصوصاً مسدس مشهور را ـ که برابری به یک دیوان میکنـد ـ در زمـان
ابتلای به عشق آن پسر گفته است (تقی کاشی (بخش قم و ساوه)، ص 75-76

علیرضا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷:

این غزل را با صدای محمد معتمدی بشنوید. آلبوم سرمست

۱
۳۰۷۱
۳۰۷۲
۳۰۷۳
۳۰۷۴
۳۰۷۵
۵۶۳۷