گنجور

حاشیه‌ها

مفقودالاثر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

سلام
اینهمه شعبده
ببخشیدا
ولی گمونم امروزیش میشه :
من میخواستم سیاهش کنم , طرف خودش ذغال فروش بود
چون مصراع بعد کار خودشو با گوساله ی سامری مقیاس میکنه
زرنگی اونو با ید بیضا معجزه ی موسی

 

مهدی ابراهیمی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:

صبا تو نکهتِ آن زلفِ مشکبو داری
به یادگار (بمانی) که بویِ او داری"
بماند آن قرار و آرامَش که در نوازشِ قلمی به دَستان و یادگار در بندَ ش کرد

 

مهدی ابراهیمی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:

که گر بدو رسی از شرم سر فرو داری"
در نوازشِ قلمی به طرفةالعین افقِ زمان و مکان در گاهَ ش پیدا و چون ستاره ای سوسو می زند.
پنهانی "شبَ" ش در "غلامان ماه رو" به برکتِ آن "دمَ" پیدا و دیدنی و از زبانِ آن مونسِ جان شنیدنی ست.
اقلَ ش این جا
مه را به چَشمِ دل می بینند
به چشم سر پر از چاه و چاله است
یکی چه زنخدانش.
(دم) از ممالکِ خوبی چو (آفتاب) زدن
تو را (رسد) که (غلامانِ ماه رو) داری"
خالِ مِشکین که بدان عارضِ گندمگون است
سرِّ آن دانه که شد رهزنِ آدم با اوست"
در رهزنی ش به از این که آسمانِ شب در نقابُ و غلامِ تو (با)شد به آن دانه ی دل و کمرِ دوتا در رسیدن به کُنه آن چهِ زنخدانش؟

 

کوروش روحانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

درود و تحیت الهی بر شما رفقای ادیبم
به قول کلیله و دمنه سلام و درودی که امداد آن به امتداد روزگار متصل باشد
این غزل چنانچه میدانید از شاهکار های ادبیات پارسی است(تمنا میکنم پارسی بنویسیم نه فارسی!!)
ولی در باب بیت:
این همه شعبده خویش...........
معنیش رو متوجه نشدم ممنون خواهم شد اگر دوستان منت بر سر بنده بگذارند و معنی کنند
وبالله توفیق

 

مفقودالاثر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

عباس جان اگه نمیدونی اینو باید بهت بگم که طبری یه سننی مذهب متعصب بود و چندبار قلمش از تعصبش پیروی کرده
علی هیچ وقت به عمربن عبدود نگفت اینا کی هست پشت سرت
علی به عمرو گفت آیا جنگیدن با من کافی نبود که یاور آوردی ?
عمرو خودش برگشت و پشت سرش رو نگاه کرد !

 

مفقود الاثر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

ببخشید رفیق که نظر دادم
دیدم هیچکس جوابتو نداد گفتم جور کش بقیه باشم یه وقت دلخور نشی

 

الهام ملک محمدی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۱۳ - از یک غزل:

درود شهرزاد بانو کاملا درست اشاره فرمودند ,
جهان علاوه بر اینکه مشکل وزنی ایجاد کرده با دل همراه نیست

 

الهام ملک محمدی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۷ - مطلع یک غزل:

بگویمت که بدانی چگونه می گذرد
فقط دلم که نه از گریه چشم من خون است

 

محسن.۲ در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

نادر...عزیز
دوست دارم نظر شما را که می دانم سابقه ی خوب در شعر دارید بدانم و همچنین از دوستان گرامی و فرهیخته 7 و 8
ممنونم
ضمناً : غزل از من نیست

 

محسن.۲ در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

عباس جان
نقل به مضمون از تاریخ طبری
وقتی عمربن عبدود علی را پیاده دید از اسب پیاده شد و گفت از جوانمردی به دور است که با پیاده ای بجنگم،
علی فرمود : چرا تنها نیامدی
عمر گفت من تنها هستم
علی فرمود : اینها که پشت تواند ؟
عمر برگشت و نگاه به پشت سر کرد و علی بلافاصله ضربه ای به زانوی عمر زد که پای او قطع شد و افتاد ، علی روی سینه ی عمر نشست ، عمر به گفته ی مولوی آب دهان به روی علی انداخت و گفت: خدعه کردی، و علی گفت : الحربُ خدعَه} =جنگ فریب است.
و مولوی می گوید علی را فریب کار و دغل ندان

 

مفقود الاثر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

سلام
دغلی رخ نداده , داره میگه علی رو از دغل پاک بدان,
اگه اشتباه نکنم این اتفاق تو غزوه ی خندق افتاده,کسی به اسم عمربن عبدود که پرید اون سمت خندق و از مسلمونا حریف طلبید, هیچکس جرات نداشت باهاش بجنگه تا علی پیش قدم شد ,
عمر شکست خورد و زمین افتاد , که وقتی علی بالای سرش اومد اون آب دهنش رو به صورت علی انداخت, علی بلند شد چند قدم راه رفت و بعد اگه اشتباه نکنم اون رو هلاک کرد,
بعد که ازش پرسیدن چرا بلند شدی چند قدم راه رفتی بعد اونو کشتی , گفت چون اون لحظه عصبانی شدم خواستم خشمم فروکش کنه , تا اون رو بخاطر خدا کشته باشم نه بخاطر خشم خودم

 

عباس در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

سلام
منظور از دغل در مصرع دوم چیست؟ چه دغلبازی و مکری در این جنگ رخ داده است؟

 

مفقود الاثر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

یه خورده , البته بیشتر از یه خورده هم تحت تاثیر حافظ هستید
شاعر باید خودش باشه شبیه هیچکس نباشه تا واقعا شاعر باشه

 

مفقود الاثر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

بذار رک و راست بگم
دوران کرشمه و ناز در شاهوار و این حرفا گذشته ,
حالا حافظ و سعدی اصلا فرق دارن همیشگی آن ,
شمام اگه این طرز گفتار رو پی بگیرید بی رودربایسی بگم به جایی نمی رسید
الان مثلا شرح پریشانی وحشی بافقی رو بخونید , سبک کاملا عوض شده
ولی خب اگه واسه دل خودتون نوشتین خیلیم خوبه

 

حمید در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:

با سلام و عرض ادب، بخش 35 و 36 و 37 به داستان اخلاص اشاره دارد که مولانا به زیبایی هر چه تمامتر بیان میدارد و گمان نمیرود در مورد اخلاص بتوان داستانی بهتر ازین در جایی پیدا کرد
قصیده شماره 7 سعدی بیت 7
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
منبع قصیده خود گنجور میباشد.

 

حمید در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:

با سلام و عرض ادب، مولانا در این داستان از زبان شبان، داستان اخلاص را به زیبایی هر چه تمامتر بیان میدارد گمان نمیرود داستان اخلاص را بهتر ازین بتوان در جایی پیدا کرد.

 

علی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

این غزل رو مولانا به مناسب بازگشت شمس سرود. در این غزل همه چیز به شمس اشاره دارد

 

امامعلی imamali.arabameri@gmail.com در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:

شیخ احل بر این باور است که بلبل برای اشتیاق به رهایی می خواند ، وی نیز در بیت آخر ،خود را به بلبل تشبیه کرده که حاضر به فریاد زدن برای رهایی است .

 

بابک بامداد مهر در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

در کتاب دینی ما نوشته بود
سبحه برکف،توبه برلب دل پرازشوق گناه
معصیت راخنده می آیدزاستغفارما

 

واقعیت مجازی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:

بیت: همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
واقعا فوق العاده است. خداوند باید به همه ما همت و قدرت دهد تا بتوانیم با تلاش و پشتکار تمام مشکلات زندگی را پشت سر بگذرایم. زندگی زیبا است و ما اول راه هستیم.

 

۱
۲۲۱۰
۲۲۱۱
۲۲۱۲
۲۲۱۳
۲۲۱۴
۵۰۷۸
sunny dark_mode