گنجور

حاشیه‌ها

مهدی مهاجر در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

بیت اول مرا یاد این بیت از سعدی انداخت:
از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم
همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم

 

منوچهر در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۷:

مصرع دوم بیت اول را اینگونه شنیده بودم ای رازق رزق در گشایی بفرست

 

علیرضا جلیلوند در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مراثی » در زوال خلافت بنی‌عباس:

با سلام دوستان عزیزمن احتمالا درست این است که بیشتر مترجمان نهضت ترجمه از حوضه دانشگاه جندی شاپور بودند ودر زمان مامون وهارون این کارها انجام شد ان دانشمندان از حوضه خراسان بودند به سبب دوری از مرکز خلافت اندیشه ازادتری داشتند نباید فراموش کنیم که عرق ملی وناسیونالست ایرانی با ظهور وبروز شاه اسماعیل بزرگ شروع شده بعداز حمله مغول تنها جند خانواده بزرک مثل نوبختیان لیثیان اسپبدان مازندران وفردوسی بزرگ بود که حدود ایران ساسانی را میدانستند درنتیجه نه به سعدی بزرگ ونه خواجه نصیر نمیتوان گفت عرق ملی نداشتند وباز هم نمیتوان گفت علوم از زمان سامانیان شروع شد وبا مرگ عباسیان تمام شد باید بدانیم چهار خلیفه اول عباسی تعصب مذهبی نداشتند به خصوص مامون که اجازه ترجمه کتب یونانی راداد اگر تاریخ طبری بزرگ را بخوانیم میگوید بیشتر از پنج هزار دانشمند در زمان عباسیان بعد از مامون به جرم زندقه سر بریده شدند سوختند به چاه افتاند مثل عبداله ابن مقفع بزرگ که تکه تکه شد ودر نهایت سوزانده شد یعنی مدرسه های دینی باز شد ومدارس علم بسته شد با ظهور کتاب تهافته الفلاسفه امام محمد غزالی وچون دستورات اسلام خیلی به شرایط زندگی بیابان نشینان اسیای مرکزی مثل غزنویان میخورد سیر تخریب علوم فلسفی شدت گرفت وعلوم خشک دینی جایگزین مدارس شد اما در کل زوال عباسیان باعث شد ایران از طرف غرب نفس بکشد وشرایط سیصد سال بعد برای انقلاب بزرگ صفویان اماده شود تا ایران بعد از هزار سال دوباره شاهنشاهی با شکوهی شود فراموش نکنیم دستگاه خلافت ازیکسو وترکان اسیای مرکزی از یکسو ایران را جون دولبه قیچی در بر گرفته بودند نتیجه میگیریم کار خواجه نصیر بزرگ وبا شکوه بوده وبه درستی لقب استاد بشر برازنده اوست همانگونه که استاد سخن برازنده حضرت سعدی بزرگ است بعد از جنگ نهاوند که اخرین جنگ ملی ما بود تا جنگ چالدران هزار سال چنگ ملی نداشتیم اگر جنگ چالدران را بخوانیم میبینیم شاه اسماعیل موفق شد همه اقوام ایران را با سرعت در جنگ چالدران وارد کندواین اغاز ناسیونالیست ایرانی بوده تا امروزممنون

 

ساسان در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ فردوسی » هجونامه (منتسب):

با سپاس از آقای پرهیزکاری
گمان کنم سروده ، این گونه درست تر باشد
درختی که تلخ‌است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت
وراز جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام تلخی به کار آورد
همان میوۀ تلخ بار آورد

 

احسان در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۹:

بانگ جوشاجوش آمد بامدادان مر مرا
بوی خوش می‌آیدم از قلیه و بورانیی
این بیت نشان میده همسر مولانا دست پخت خوبی داشته :))

 

رامین در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱:

اینکه ابوسعید گبر را با بت پرست و کافر همراه اورده دوست نداشتم

 

سید علی در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵:

اقا کمال اگه اشتباه نکنم .چرا جمع اشعارو مینویسید ؟

 

.. در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹:

هست سودای تو بر بالای تو..

 

میثم رییسیان در ‫۵ سال قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۴) حکایت بشر حافی که نام حق تعالی بمشک بیالود:

سلام.حکایت بسیار زیبایی است. به همه دوستان پیشنهاد خوندن میدم.
بِشْر(بُشْر) بن حارث مَروزی مشهور به بِشر حافی (150-227ق) از زهاد و از مشایخ صوفیه در قرن سوم قمری است. بشر را به دلیل اینکه کفش نمی‌پوشید، حافی(پابرهنه) لقب داده‌اند. او روزگاری را در بغداد به لهو و لعب گذرانده بود. برخی از مورخان در باب توبه اوآورده‎اند: بشر کاغذپاره‌ای را که اسم خدا بر آن نوشته شده بود، از سر راه برداشت آن را خوشبو کرد و در شکاف دیواری جای داد؛ شب در عالم خواب به او گفته شد که چون نام خدا را از زمین برداشتی و معطر کردی، خدا نیز تو را در دنیا و آخرت نیک‌نام می‌کند و همین خواب سبب توبه او شد. که عطار به ای داستان اشاره کرده است و این چنین آرزویی برای خود خواستار شد.
بنابر برخی منابع دیگر،بشرحافی تحت تأثیر سخنان امام کاظم (ع) توبه کرده است. هنگامی که امام کاظم (ع) از کنار خانه او می‌گذشت، صدای ساز و آواز از خانه او بلند بود. موسی بن جعفر از کنیزی که از منزل بشر بیرون آمد پرسید: صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ کنیز در پاسخ گفت: او آزاد است. امام فرمود: راست گفتی! اگر او بنده بود از مولای خود می‌ترسید. وقتی که کنیز وارد خانه شد، بشر را از برخورد امام کاظم (ع) با خود آگاه کرد (بدون آن که موسی بن جعفر را شناخته باشد). بشر با پای برهنه از خانه بیرون آمد و به دنبال امام کاظم (ع) راه افتاد و در نتیجه گفتگویی با وی، توبه کرد. درباره اینکه چرا کفش نمی‌پوشید، گفته‌اند: چون در دیداری که با امام کاظم (ع) داشت، پابرهنه بود، به احترام این ملاقات، کفش نمی‌پوشید. گفته شده است هنگامی که از او پرسیدند که چرا کفش نمی‌پوشی؟ در پاسخ گفت: آن روز که با خدا آشتی کردم، پای برهنه بودم و اکنون شرم دارم که کفش در پای کنم همچنین زمین بساط حق است و روا نیست که بر بساط او با کفش گام بردارم.

 

علی در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش حضرت علی «ع»:

که نسر چرخ چو مرغایی است بر سر آب
مرغابی صحیح تر به نظر می رسد.

 

الرحمن در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۰:

در خانه دل جستی در را ز درون بستی
مشکات و زجاجم من یا نور علی نورم
اشاره به آیه 35 سوره نور، این بیت و بویژه مصرع دوم با ترکیب بی نظیری بخشی از عظمت این آیه رو نشون میده.
پروردگارا ، با همه سربه هوایی ، دنیا طلبی و روزمرگی هایی که کم کم می‌رفت که دل و جانم را تسخیر کنند ، در وجود من رخنه کردی، آنطور که توجه من را به خودت جلب کردی و هیچ راهی به جز توجه به خودت برایم باقی نگذاشتی و مرا با عشق به سوی خود کشاندی، و اکنون نسبت به تو به مرحله ای از ادراک رسیدم ، منتهی نمیدانم که من مانند همان چراغدان و شیشه ای هستم که نوری (اشاره به خدا) درون من قرار گرفته و وجودم را به هدایتش روشنایی بخشیده یا اینکه من خود نوری هستم و نور دیگری در وجودم قرار گرفته و آگاهی و ادراک مرا صدچندان کرده.( تعابیر و تفاسیر زیادی از آیه نور وجود دارد ، از جمله تفسیر مشکات و زجاج به حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و نور علی نور به امامان که یکی پس از دیگری آمده آمد)

 

شروین در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:

روز و شب از آتش قهر تو سوزانم چو شمع
از غم هجر رُخت نالان و گریانم چو شمع

بیش از این از آتش خشمت مسوزان قلب من
بر سر آتش دارم و آتش به دامانم چو شمع

 

zohresadr در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱ - قصهٔ آن دباغ کی در بازار عطاران از بوی عطر و مشک بیهوش و رنجور شد:

آقای دنیل شریفی ' با این نظر شما بسیار موافقم که گفتید : اهالی فرنگستان پاره اوازها را خوش می دانند و سامعه ایشان متلذذ می شود که آن آوازها و نغمات به گوش اهل مشرق زمین صدای زوزه و خوار می اید.
خدایی موسیقی کلاسیک عربی مخصوصا شاهکارهای غیر قابل تکرار ام کلثوم کجا و این سبک های اخیر و نوظهور کجا

 

برگ بی برگی در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

این غزل زیبا به تازگی در برنامه شماره 757 گنج حضور آقای پرویز شهبازی به زیبایی و بطور مبسوط شرح داده شده است .
با آرزوی توفیق همه دوستان گنجوری و خودم برای درک و عمل به رهنمود های زندگی ساز مولانا

 

محمد در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۶ - کبک انجیری، خرگوش و گربهٔ روزه‌دار:

در پاسخ آخرین کامنت باید عرض شود که واژه الف با کسر حرف اول، صحیح است و معنای آن هم معادل الفت است.

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

این شرح با اتکا بر حافظ نامه استاد خرمشاهی، شرح شوق دکتر حمیدیان و شرح عرفانی عبدالرحمن ختمی لاهوری و ... تقدیم می شود و هنر ایهام حافظ از دریچه "حال خوش" بررسی می شود.
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
شراب رمز حال خوش اوست.
شروع حال خوش، ادامه دهنده آن و بر طرف کننده موانع این حال.
حافظ یا از رسیدن به این حال و یا از دریافت مژده رسیدنش به وجد آمده.
از ساقی می خواهد که جام های شراب را به دور درآورد تا حال خوشش برسد با ادامه پیدا کند و یا عمق و گسترش بگیرد و یا در جان های دیگران نیز گسترش یابد. ( اشاره به جام خضر که به حافظ داده و او ترک تفسیر قرآن نموده و به حقایق عرفانی رو آورد.شرح ختمی[با توجه به این دریافت بیت اول اشاره خوبی برای تمامی دیوان حافظ می باشد که حافظ با دیوان شعرش شراب را به دور درمی آورد. ] )
بیت2:نسیم صبا با گذشتن از دسته موهای معشوق گویا بوی مشک از نافه آهو بر می انگیزد.همان دسته مویی که دل ها را شدیدا به شوق می آورد.
(بوی وصال و شوق بی انتها به معشوق)
بیت3:در این حال جای تفکر و عقل سنجی نیست.پذیرش محض می طلبد این حال.
بیت4:شب تاریک دنیا.بیم موج: قبض های درونی که حال خوش را می گیرند .
گرداب:گرداب خویشتن و خواسته های جسمی و فکری و فلبی.
آسودگان از گرداب خویش در ساحل شوق آرمیده اند و سختی ما را نمی دانند
بیت 5:پس از وصول به حال خوش در هراس از دست دادن آن هستم و یا هر لحظه زنگ رجوع به او نواخته می شود و دوباره موج لطفی دیگر. هر لحظه جرس نوای رجوع دارد و البته موجی نو از شوق.
بیت6:خودکامی:خودکامی عشق چون جنونش خوب است.این حال خوش پوشیدنی نیست مرا رسوا و بدنام کرد، ولی اساسا عشق پوشیدنی نیست.
بیت 7:اگر استمرار این حال را می خواهی در تمرکز حضور باش و پس از وصول، دنیا را فروگزار.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
لسان الغیب در پرتو جام ساقی، به باطن و ژرفای عرفان و دین رسیده است.از این رو با صلاح (ظاهر خوب)کاری ندارد و فاصله بسیار زیاد بین این دو را حس می کند.
بیت 2 و 3: به شیوه ملامتیه از تقوای ظاهری دوری می کند و با طنز نیش دار آوای موسیقی را بر نصیحت زاهد ترجیح می دهد. و از محل عبادت و دورویی دلگیر، به پرستشگاه زرتشتیان و شراب ناب رو می آورد.
بیت 4:لذت حال خوش(روی دوست) را آنان که باورش ندارند درک نمی کنند.این حال، مانند خورشید و آنان چراغی خاموشند.
بیت 5: خاک کوی تو(معشوق یا کوی سرگردانی)سرمه چشمان ماست(شوقش چشم دل ما را باز می کند)ازین بالاتر جایی نیست.
بیت 6:گرچه گودی چانه معشوق زیباست اما با شتاب نرو که موانع وصول به آن(حال خوش)زیاد است (گویا در چانه معشوق چاهی است )
بیت 7:ابراز شوق به بازگشت دوباره وصال(ایام خوش تمام شد با در اثر "قبض"و یا میل به حالی خوش تر و یا در مقایسه با دنیای صلاح و تقوا آن را پایان یافته می بیند) .
بیت 8:این شوق را گسترش می دهد : پس از این آرام و قرار ندارم تا حال خوشم برگردد.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقندو بخارارا
در این غزل ترک شیرازی و لولی(یا کولی که هر دو واقعیت تاریخی دارند)دو مظهر زیبایی هستند. در اهتمام لسان الغیب به انها وجوهی است:
-زیبایی خدا را در جلوه بارزش دیده و حالش خوش شده.
-در عشق جسمانی هم کوشیده و سهم جسمش را جستجو کرده است.
-عشق به آنها را عین عشق خداوند دانسته
اما اینها مهم نیست، مهم بخشش خارق العاده حافظ است که سمرقند و بخارا، دو شهر آبادان و ثروت خیز را به خال هندویی می بخشد و این جز بخشش به تناسب وسعت حال خوشش نیست .
بیت2:حال خوش شیراز را به بهشت ترجیح می دهد و از ساقی دوام حالش را از می جاودانی می خواهد.
بیت4:زیبایی مطلق او از عشق محدود ما بی نیاز است.(صورت زیبا به آرایش نیاز ندارد.)
بیت 5:حسن بی انتهای یوسف به عشق و رسوایی زلیخا می انجامد .عشق محاسبه گر نیست.تنها قبل از ورود به عشق میتوان اندیشید.
بیت6:من محو عشق شدم و هر چه بگویی دعایت می کنم.از لبان تو نفرین و دشنام نیز زیباست.
بیت 7:در برابر پیر تسلیم محض باش(همان طور که هیچ زشتی از لبان معشوق نشنیدی)
بیت 8:به موسیقی و شراب روی بیاور(اسباب حال خوش)و در جستجوی راز دهر نباش که معمایی ناگشودنی است
بیت 9:با غزلت مروارید ها را به رشته کشیدی و فلک خوشه پروین را به پای شعرت می ریزد(ادعاهای حافظ)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
ای باد آرام خیز و آرامش رسان به لطافت(مبادا آزرده شود) به معشوق زیبا بگو که تو ما را آواره کرده ای.
آوارگی عشق، دور شدن از هیاهوی وابستگی است.گلایه های شیرین عاشق فرصتی برای شکر گزاری حضور او در جان است، که باعث رهایی و رسیدن به حال خوش شده است.
بیت2:شکر فروش چرا از طوطی شکر خوار(حافظ شیرین گفتار)دلجویی نمی کنی.
بیت3:غرور زیبایی گل هیچ وقت اجازه نمی دهد تا از بلبل عاشق دلجویی کند.
بیت4: با لطافت دل صاحب نظران(یا عاشقان نظر باز) شکار می شود همان طور که مرغ زیرک را با دام نمی گیرند.(اشاره به لطافت در بیت اول یعنی من هم به همین گونه دل را شکار می کنم)
بیت5:نمی دانم چرا زیبا رویان خوش اندام رنگ آشنایی ندارند(انکار حافظ اشاره دارد که می دانم آن زیبایی آن قدر رها و آزاد است که به هیچ چیز توجه ندارد)
بیت 6:وقتی با دوست باده می پیمایی عاشقان بادپیما(سرگردان)را به یاد آور(ابراز نیاز به آن ناز مطلق که سرمست حضور خویش-مجلس شراب-است)
بیت7:تنها عیب زیبایی ات نداشتن مهربانی است(و این رها بودن حسن است و لیاقت ناز کشیدن حافظ را دارد)
بیت 8:تعجب نکن که زهره با سرودن غزل حافظ، مسیح را در آسمان به وجد و رقص آورد.(ادعاهای حافظ)
دکتر مهدی صحافیان
کانال آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

دکتر صحافیان در ‫۵ سال قبل، سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حال خوش چنان مرا در بر گرفته که اختیار از کفم خواهد برد.ای کسانی که دلتان در هر حال خوشی پابرجا و محکم است به خاطر خدا(مرا کمک کنید)
اما افسوس(چه فایده)که راز پنهان من (عشق یا شور این حال خوش)آشکار خواهد شد.(شطحیات:یاوه گویی های عاشقانه)
بیت2:چون کشتی شکستگان خراب عشق هستیم.ای باد موافق(مدد صاحبدلان)ما را به دیدار برسان.
بیت 3:زمان افسانه ای بیش نیست(جان ما در سایه شیرین حال خوش ، از افسانه زمان بیرون می آید)بذر این حال را در جان یاران بکار.
بیت4:چه خوش گفت دیشب بلبل در حلقه شادی دوستان که شراب صبحگاه را آماده کنید ای مستان(شرب و سکر مدام محصول این حال است.مستی دیشب با شراب بامدادی ادامه پیدا می کند.)
بیت7:تقدیر ما را بدنام خواسته است(در این سلوک ملامتی ما در حال خوش غرقیم و از آلودگی ریا و خودخواهی دور)اگر نمی پسندی تقدیر را تغییر بده.
بیت 8:شرابی که صوفی (در نسخه خانلری:بنت العنب که زاهد)مادر بدی ها می داند برای ما از بوسه دوشیزگان شیرین تر و میل انگیزتر است(در ایجاد حال خوش).
بیت9:این حال خوش گدا را قارون می کند(دلیل برای بیت قبل است)
بیت 10:طغیان نکن(شطحیات) که دلبر تو را خواهد سوزاند مثل شمع که به خاطر زبان درازی(زبانه)می سوزد.
بیت11:شراب ما آیینه اسکندر است که پادشاهی وسیع دارا(داریوش سوم)را به ما نشان خواهد داد.(وسعت این حال خوش چنان است که در آیینه رومیان پادشاهی ایرانیان را می بینی)
بیت 13:با اختیار خود این لباس شراب آلود را نپوشیدم(در حال بیخودی بودم یا خواست خداوند بود)پس ای شیخ پرهیزگار بر ما خرده نگیر.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

 

۱
۱۹۸۶
۱۹۸۷
۱۹۸۸
۱۹۸۹
۱۹۹۰
۵۰۵۰
sunny dark_mode