علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
حرف صوفیانه تنها در این اثر بکار رفته است
علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:
به قلم: استاد بهاء الدین خرمشاهی
□ یک نمونه طنز هم حافظ پدید میآورد که بهقول امروزیها «خودزنی» یعنی انتقاد از خود است. میدانید آدم گاهی انتقاد از خود میکند که از دیگری کرده باشد. چون در مورد خودش دستش باز است، دیگر کسی مدعی نمیشود.
علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۲ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:
وظیفه تنها در این اثر حافظ استفاده شده است
علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:
وقتشناس تنها در این اثر حافظ استفاده شده است
علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:
اجنبی تنها در این اثر حافظ استفاده شده است
علی آب روشن در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:
عزیزی می فرمود این شعر در وصف حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد و اشاره به ماجرای سقط فرزند پشت در (ساربان بار من افتاد)و حدیث لولاک که حافظ با رخ خاکی و نم چشم آن را تصویر کرده چون خمیر مایه جهان زهراست و قرة العین پیغمبر است.بله معجزه شعر حافظ همین است که هرکس از ظن خود شد یارمن
آرام نوبری نیا در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸:
اشتباه تایپی در مصرع اول بیت سوم:
دشورای=>دشواری
شاد و پیروز باشید
شهیر در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
خود بی تو در چه خور بود (از) خواب و خور مرا
شهیر در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۷:
مرگ سبکروان طلبِ آرمیدن است
شهیر در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۲:
سر خم را بگشاد و درِ اندوه ببست
علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶:
این شعر را استاد محمد رضا لطفی در آلبوم هزار مضراب بصورت شاهکار اجرا کرده اند.
سامان در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲:
درود بر عزیزان،
به منت منه اره بر پای او
به چه معنی و منظوری است؟
سپاس
اکبر امیری در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
سلام
من دانش آموز رشته انسانی کلاس دوازدهم هستم و با شعر زندگیم و علاقه ام به متن و کلا کتاب عوض شده، و به شیخ سعدی فقط میتونم بگم که :سعدی سلطان تویی بقیه اداعتو در میارن
مهسا در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:
اسمتو بهم بگو بگیرم برات
ماهان در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲:
بسی باد چون او دگر شهریار
جمله دعایی هست،مانند او پادشاه زیاد باد،بسیار باد
علی رضازاده کاشانی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:
در بیت ششم اشکال تایپی وجود داره. فنای سینه ریشان....
عطاءعلی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۷ - جواب:
برای لیام و روفیای عزیز،
اگر دوستان شما عالم ماورای طبیعت و متافیزک را قبول ندارند، سعی نکنید که چیزی را برای ایشان اثبات کنید. بلوغ معنوی و روحانی باید برای کسی اتفاق بیافتد. دعا کنیم که روزی طعم شراب محبت الهی را به چشند و از زندان عقل مصلحت اندیش مادی خارج شوند. در مورد شق القمر باید عرض کنم که در آیات قرآن، اشارات رمز گونه و استعارات بسیاری را میتوان مشاهده کرد. آیاتی که معنای حقیقی آنها کاملاً با صورت و ظاهر آنها متفاوت است، مانند خلقت آدم و حواّ و هبوط آنها بر روی زمین، و یا سرد شدن آتش به حضرت ابراهیم (ع)، شکافتن دریا توسط حضرت موسی(ع) و کشتی نوح(ع) و حیوانات که در آن سوار شدند، و یا بلعیده شدن حضرت یونس(ع) توسط نهنگ، و بسیاری از اسرار و اشارات دیگر از این قبیل . ولی آنچه مسلم است، مقصود و منظور از آن رمزها و استعارات و مثالها، به چالش کشیدن حسّ کنجکاوی و جلب توجه خواننده آن و طالبان به معانی پوشیده در ظاهر آن آیات است. مقصود از استعارات که خود یک فنّ نگارش است، سوق دادن خواننده به تفکر و راهنمایی او برای رسیدن به درک درست و معنای باطنی از صورت ظاهر آن آیات است. تا جائیکه خواننده در موضوع اندیشه کرده و از خود سؤال کند که مقصود از این ابهام چیست؟ چه جمال زیبای قرآن از نامحرمان و ناباوران پوشیده است. که فرمود: وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا (اسراء/82) ستمگران را جز زیان نمی افزاید.
ما در عالم طبیعت و فیزیک زندگی میکنیم. طبیعت قوانین خود را دارد که در آن حاکم است و کار خود را به خوبی انجام میدهد. یعنی در مورد یونس(ع) طبیعت ماهی خوردن و حضم کردن و دفع کردن است نه پروراندن. عالم متافیزیک یا ماورای طبیعت هم قوانین خود رادارد. در آنجا دریا علم است و ماهی عارف است و یونس سالک است که باید در دل عارف پرورش یابد. هر وقت ارتباط و پنجرهای از عالم طبیعت به عالم ماورای طبیعت برای کسی باز شود و این دو عالم در جایی همدیگر را تلاقی کنند در آنجا واقعیت اشیاء خود را نشان میدهند. سخن دراز نشود. در مورد شق القمر:
در بیان آیه شریفه؛ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ (قمر/1) نزدیک شد زمانش و از هم شکافت ماه؛ که برای اهل معنا مضمون تأمّل برانگیزی دارد! صرفنظر از صورت ظاهرِ "شکافته شدن ماه "، در مورد باطن آن منظورِ نظر از این وحی و از مثال شکافتن ماه چیست؟ منظور از زمان، چه زمانی است، مقصود از ماه کیست؟ و آن سوی شکافته شدن ماه چه مفهومی در بر دارد؟ و به چه کسی در پس این علامت اشاره میشود، و اهل بصیرت را در آن مثالِ تشبیهی، چه معنا و پبغامی است؟
وحی پیغمبر همانند کیمیا است و دارای باطنی پوشیده و مخفی در ورای ظاهر آن است، تا عموم مردم بتوانند صورت ظاهر آن را بشناسند و از ظاهر آن سخن گویند، تا هر آنکس که طالب معنا باشد، با آن کیمیا، مس وجود او تبدیل به زَر شود.
بدان قمری که بشکافد وظیفهای دوگانه دارد، از آن جهت که نور از آفتاب الهیّت دریافت میکند، ولایت نام دارد، و از جهتی که به مخلوقات میرساند نبوت خوانده میشود. پس ولایت باطن نبوت است و نبوت ظاهر ولایت. اینان هر دو از صفات محمّد(ص) هستند. قمر نبوت چون بشکافد آفتاب ولایت از درون آن ظاهر شود، و قمر ولایت چون بشکافد، آفتاب الهیّت از آن ظاهر شود. لذا آن قمر، لزوماً باید دو مظهر داشته باشد، که مظهر نبوت، خاتمالانبیاء محمّد مصطفی(ص)، و مظهر ولایت، علیابن ابیطالب(ع) هستند. و چون زمانش رسد، اگر در باطن هرکسی این قمر شکافته شود، حقیقت دین بر او آشکار گردد، و دین خدا بر او کامل شود.
اهل عرفان را عقیده بر این است که قرآن برای همگان معنای واحدی ندارد، بلکه برای هر کس که آن را میخواند و تفکر میکند از نو نازل میشود. در آیه 44 سوره نحل آمده است. وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ. و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند. در این آیه میفرماید: "ما نُزِّل إِلیهِمْ" نمیگوید "ما نُزِّل إِلیک"، آنچه را بر تو نازل شد بگو، بلکه میفرماید تا آنچه را برای آنها نازل شده روشنسازی.
مهدی قناعت پیشه در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴ - انکار اهل تن غذای روح را و لرزیدن ایشان بر غذای خسیس:
جسم چون اسب ست جان براو سوار
رخش بی رستم چه دارد شاهکار
علی در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۴:
سلام حسن آقا
برداشت بنده از این مصرع چیزی است که در ادامه می آید(هرچند ناقص):
اگر چه مانند عیسی که در بندِ سنّ و سال کم و گهوارهٔ خویش بود، ما نیز در بند هستیم(جسم خاکی)، نور خدا را در درون داریم.
اشاره دارد به سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره که نشانهٔ نور خدا بود که در وی تجلی یافته.
امیدوارم برداشت بنده به برداشت دقیق تر شما کمک کند.
محمد در ۴ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیهالسلام کی آینهای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی:
تفسیر شعر
پیوند به وبگاه بیرونی