گنجور

حاشیه‌گذاری‌های زال فروزنده

زال فروزنده

به نام خداوند جان و خرد ::: کزین برتر اندیشه بر نگذرد

و با نام و یاد همو فروزنده ی جاوید فردوس مهر

دوستدار، پاسدار و نگهبان فرهنگ و تمدن ایران

 دوستدار و پاسدار و نگهبان متون کهن ادبی، دینی و...

آشنا به دانش و سنت واژه-متن شناسی(فیلولوژی) و ریشه شناسی(اتیمولوژی) و فلسفه زبان

دانشجوی دکترای حقوق سلامت عمومی

کارشناسی ارشد حقوق عمومی

کارشناسی ارشد برق مخابرات میدان و موج

پژوهشگر فیلولوژی حقوق، علوم قضایی و حکمرانی

آشنا به ترمینولوژی مهندسی مخابرات، اپتیک و فوتونیک

ستایشگر خرد، مهر، فرزانگی، نیکویی و زیبایی فرانک، ارنواز، شهرناز، ماه آفرید، رودابه، فریگیس و گردآفرید و...

حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است....

امید که از پیروان راستین فریدون فرخ فرازنه و یاوران راستین گرشاسپ و کیخسرو باشیم...

که یاری آنان همانا یاری یزدان است و فرمانبرداری از آنان همانا فرمانبرداری از یزدان پیروزگر...

پاینده ایران، و شادکام و پیروز ایران یار و ایران دوست

در پناه یکتا پروردگار دادگر، دهشگر و مهربان، همو یگانه کردگار داور و دادبان


زال فروزنده در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۲:

درود و سرود پروردگار پیروزگر مهربان بر دوستان فرهیخته و آموزگاران فرزانه

دوستان بزرگواری که زمان گرانبهای خویش را برای خوانش حکایت‌ها و یا شعرها می‌گذارند پسندیده تر آنست که پیش از ضبط صدا، دقایقی در فرهنگهای واژگان چاپی یا اینترنتی تلفظ درست واژگان دشوار متن موردنظر را بررسی کنند و همچنین به آهنگ، تکیه و تأکید در خواندن آثار دقت فرمایند.. سپاس..

پاینده و پیروز باشید

 

 

 

زال فروزنده در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

درود و سرود پروردگار فرزانه پیروزمند بر فرزانگان رِند پارسا
گنجور نازنین چند روزی از دسترس خارج بود!
اکنون هم با کمک VPN کامیاب به دیدار این اثر زیبا شدم
و از گفتار و سخن دوستان پیروزمندم بهره ها بردم و آموختم

 

زال فروزنده در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » باب الرّقص » بخش ۱ - باب الرّقص:

سپاس دشمنان فرهنگ و هنر در هراس....

 

زال فروزنده در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » باب الرّقص » بخش ۱ - باب الرّقص:

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر کی هست ز خوبی قراضه هاست
آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیل ست بی وفا
من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همی زنم
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بی تو مرا حبس می شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول
آن های هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنک یافت می نشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیده ها و همه دیده ها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز
از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
می گوید آن رباب که مردم ز انتظار
دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابی ست
وان لطف های زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف
زین سان همی شمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق
من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست...

 

زال فروزنده در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » باب الرّقص » بخش ۱ - باب الرّقص:

با سلام و درود...
تنها افسوس! که فرنودهای اینچنین ارزشمند و ارجمندی در سامانه ی آموزشی این مرز و بوم نادیده انگاشته می شوند و هر روز پیر و جوان, مرد و زن از نه تنها دین که از آیین آزادگی و انسانیت دور می شوند, من و تو و او "نداریم" این "ماییم" که داریم دور می شویم... گروهی به نام دین و مضاف بر آن ادعای آزادگی و حقوق بشر همه ی "گردش....هاااا" را فرمانگزار و فرمایند و خود را فرمانبردار از هیچ فرمانی نمی خواهند نمیدانند و.... شکمهاشان از نارواترین نارواها انباشته و دستانشان به پ.... آلوده..... و پاهاشان به.....راه رفته مگر آن راه پاینده.... هیچ نشانی از آدم و خاتم ندارند و خود را "مخلصان خدوم و عادلان صالح میپندارند! کجاست لیلی ها کجاست فرهاد ها کجاست مجنون ها کجاست شیرین ها چه بی فروغ گشته چراغ هدایت و چه کشتی شکستگانیم ماااااا..... آه سیاوش جان "درود خداوند جان و خرد بر فرگاه تو نازنین" درود ما را رسانا باش بر نکودادخواه پیروزمند همو شایسته گواه پیروزپند جان جانان ارمایلان و گرمایلان, امید پرفروز فریدونیان, و شادی افرای شهرنازان و مهرافزای ارنوازان, آهنگر آهنگران گوهر گوهران کاوه ی جان!

 

sunny dark_mode