به دامِ زلفِ تو دل مبتلایِ خویشتن است
بکُش به غمزه که اینَش سزایِ خویشتن است
گَرَت ز دست برآید مُرادِ خاطرِ ما
به دست باش که خیری به جایِ خویشتن است
به جانت ای بتِ شیرین دهن که همچون شمع
شبانِ تیره، مُرادم فنایِ خویشتن است
چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل
مَکُن که آن گلِ خندان به رای خویشتن است
به مُشکِ چین و چِگِل نیست بویِ گُل مُحتاج
که نافههاش ز بندِ قَبایِ خویشتن است
مرو به خانهٔ اربابِ بیمُروتِ دهر
که گنجِ عافیتت در سرایِ خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرطِ عشقبازیِ او
هنوز بر سرِ عهد و وفایِ خویشتن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق به محبوب است. شاعر حس میکند که دلش در دام زلف محبوب اسیر شده و از او میخواهد که با یک نگاه یا حرکتی، دل او را به آرامش برساند. او به محبوبش اشاره میکند که خوشبختی و آرزویش در دست اوست و از او میخواهد که به این محبت و عشق وفادار بماند. همچنین تاکید میکند که خوشبختی واقعی در درون خود انسان است و نباید به دیگران وابسته بود. در نهایت، شاعر به حال خود و سوختن در عشق اشاره میکند و بر وفاداری به عهد و عشق تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: دل من به زلفهای تو گرفتار شده است؛ با یک نگاه غمزهوار آن را بکش، زیرا این عذاب برای دل من سزاوار است.
هوش مصنوعی: اگر خواستههای ما برآورده شود، بهتر است که آن را از طریق خودت به دست آوردی، زیرا این راه به نفع خودت خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای جانِ من، ای معشوقهی خوشصدا، تو مانند شمعی هستی که در تاریکی شب میدرخشد. هدف من در زندگی، فدای تو شدن و از خود گذشتگی است.
هوش مصنوعی: وقتی که به عشق فکر کردم، با خودم گفتم، ای بلبل! چرا گل شاداب را به خواسته خود نخواهی؟
هوش مصنوعی: بوی گل به عطر مشک و چرم نیاز ندارد، چون خود مشک و چرم از زیبایی و خاصیت وجودی خود بهرهمندند.
هوش مصنوعی: به خانهی کسی که در این دنیای بیرحم بیرحم است نرو، زیرا آرامش و آسایش تو در خودت و در درون خانهات نهفته است.
هوش مصنوعی: حافظ به شدت تحت تأثیر عشق قرار گرفته و با وجود تمام مشکلات و رنجهایی که کشیده، هنوز به عهد و وفای خود در ارتباط با عشق پایبند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کسی که بر اثر مدعای خویشتن است
کشیده تیغ ستم در قفای خویشتن است
کسی که مایه ی امکان و شأن مطلب دید
اگر ملول نشیند به جای خویشتن است
چنان ز فیض قناعت به عیش مشغولم
[...]
صفای حسن تو از خط به جای خویشتن است
درین غبار همان بر صفای خویشتن است
هنوز می چکد از چهره تو آب حیات
هنوز سرو قدت در هوای خویشتن است
اگر چه حسن تو از خط شده است پا به رکاب
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.