صفای حسن تو از خط به جای خویشتن است
درین غبار همان بر صفای خویشتن است
هنوز می چکد از چهره تو آب حیات
هنوز سرو قدت در هوای خویشتن است
اگر چه حسن تو از خط شده است پا به رکاب
سبک عنانی زلفت به جای خویشتن است
هنوز گردش چشم تر است دور بجا
هنوز گوش تو مست نوای خویشتن است
هنوز آن صف مژگان ز هم نپاشیده است
هنوز چشم تو محو لقای خویشتن است
هنوز مرکز حسن است خال مشکینت
هنوز زلف تو زنجیر پای خویشتن است
هنوز لطف بجا صرف می شود بیجا
هنوز رنجش بیجا به جای خویشتن است
نبسته است به زنجیر پای ما را عشق
قلاده سگ ما از وفای خویشتن است
ز تنگنای صدف بی حجاب بیرون آی
که گوهر تو نهان در صفای خویشتن است
دماغ بنده نوازی نمانده است ترا
وگرنه بندگی ما به جای خویشتن است
ز آشنایی مردم حذر کند صائب
کسی که از ته دل آشنای خویشتن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی و توصیف زیبایی و صفای عشق و معشوق میپردازد. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میگوید که این صفا و زیبایی در واقع از ذات و وجود خود او نشأت میگیرد. او بیان میکند که زیبایی معشوق در بسیاری از جنبهها همچنان باقی است و عشق، آزادی و ارتباط عمیق با خود را تجسم میکند. در نهایت، شاعر از دوری از دیگران و آشنایی با خود به عنوان راهی برای درک عمیقتر و واقعیتر عشق و زیبایی یاد میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو از خطوط و نشانههایی که خودت را نمایش میدهد، نشأت میگیرد. در این گرد و غبار، همان زیبایی که در وجود خودت است، وجود دارد.
هوش مصنوعی: چهرهات هنوز نشانههای جوانی و شادابی را به نمایش میگذارد و قامت زیبایت همچنان در جاذبه خودش باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هرچند زیبایی تو از زیبایی خط و قلم فراتر رفته است، اما سبک و سنگینی موهای تو به اندازه خودت حرف دارد و بیانگر شخصیتی منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: چشم تو هنوز به حرکت و تماشای زیباییها ادامه میدهد و گوش تو هنوز تحت تاثیر صدای خودت قرار دارد و در انزوای خود غرق است.
هوش مصنوعی: چشم تو هنوز در جاذبهی زیبایی خود غرق است و مژگان تو هنوز از هم جدا نشدهاند.
هوش مصنوعی: هنوز زیبایی و جذابیت تو در مرکز توجه است و همچنین خال سیاه تو هنوز هم یک علامت خاص و دلربا به حساب میآید. زلفهایت همچنان به مانند زنجیری هستند که تو را به خودت متصل کردهاند.
هوش مصنوعی: هنوز محبت و مهربانی بهدرستی و در جایی غیرضروری نثار میشود و هنوز دلخوریها در جایی نامناسب و بهخاطر خودِ فرد وجود دارد.
هوش مصنوعی: عشق ما را مانند زنجیری نمیبندد، بلکه وفاداری خودمان به عشق، ما را به هم متصل کرده است.
هوش مصنوعی: از محدودیتها و شرایط سختی که در آن هستی خارج شو، زیرا در درون تو گوهر و زیبایی نهفته است که باید بروز کند.
هوش مصنوعی: دیگر درخواست محبت و توجه از من نداشته باش، چون اگر هنوز چیزی از من باقی بود، قطعاً در خدمت تو بودم.
هوش مصنوعی: کسی که به واقع با خود آشناست، از ارتباط با مردم دوری میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دامِ زلفِ تو دل مبتلایِ خویشتن است
بکُش به غمزه که اینش سزایِ خویشتن است
گرت ز دست برآید مرادِ خاطرِ ما
به دست باش که خیری به جایِ خویشتن است
به جانت ای بتِ شیرین دهن که همچون شمع
[...]
کسی که بر اثر مدعای خویشتن است
کشیده تیغ ستم در قفای خویشتن است
کسی که مایه ی امکان و شأن مطلب دید
اگر ملول نشیند به جای خویشتن است
چنان ز فیض قناعت به عیش مشغولم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.