دل شوق لبت مدام دارد
یا رب ز لبت چه کام دارد
جان عشرت مهر و باده شوق
در ساغر دل مدام دارد
شوریدهٔ زلف یار دایم
در دام بلا مقام دارد
آخر نرسد که باز پرسیم
کآن دلبر ما چه نام دارد
با یار کجا نشیند آن کاو
اندیشه خاص و عام دارد
خرّم دل آن کسی که صحبت
با یار علیالدّوام دارد
تا صید کند دلی بشوخی
بر گل ز بنفشه دام دارد
حافظ چو دمی خوش است مجلس
اسباب طرب تمام دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه نمک تمام دارد
بر سفره کباب خام دارد
هستی که بحق قوام دارد
او نیست، ولیک نام دارد
گر عاشقی این مقام دارد،
تقوای جهان چه نام دارد؟
آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
ماهی که به حسن او صنم نیست
[...]
آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد
آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در میکده جو، که جام دارد
سررشتهٔ جان، به جام بگذار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.