ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
در جواب او
قیچجی؟ بقچه رخت من و دستار کجاست
وان کلاه و کمرو موزه بلغار کجاست
روز پوشیدن رختست و بهار و صحرا
بر کسبون دار کجا استرر هوار کجاست
دارم از رخت معانی همه اجناس ولی
گوشناسنده بازار وخریدار کجاست
بیکی دلبر خیاط بفرمایم رخت
که برد جامه و بیند که کله وار کجاست
شاه اجناس بهاریست کتان اندر بار
چاک دامن شمط آید که در بار کجاست؟
من درین عقد عمایم سخنی سر بسته
دارم ای خواجه ولی محرم اسرار کجاست
طبع قاری چو عروسیست که دایم کوید
شرب کو تافته کو اطلس زرتار کجاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جستجوی معشوق و زیباییهای بهار و لباسهای بهاری است. شاعر از نسیم صبح میپرسد که جای معشوق کجاست و به یاد لباسهایی که باید بپوشد و روزهای خوب بهاری میافتد. او همچنین از بازار و خیاطانی که میتوانند برای او لباس زیبا بدوزند، یاد میکند و میپرسد که در این میان، خریدار و فرشتهی زیبایی کجاست. در نهایت، شاعر اشاره میکند که او دارای دانشی درباره زیباییها است، اما کسی نیست که اسرار او را بداند. این شعر در واقع ترکیبی از جستجوی عشق و زیباییهای بهاری است.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، کجاست محل خواب یار؟ کجاست آن ماه زیبای عاشقکش؟
هوش مصنوعی: سؤال میکند که وسایل و لباسهای من کجا هستند؛ بقچهای که لباسهایم را در آن گذاشتهام، دستار و کلاهم کجاست و همچنین آن کمری که داشتم و موزه بلغار (نوعی پوشش یا لباس) کجاست.
هوش مصنوعی: روزی است که لباس نو میپوشند و فصل بهار و طبیعت فرا رسیده است. اکنون زمان آن است که به کجا برویم و چه آرامشی را جستوجو کنیم.
هوش مصنوعی: من از زیباییهای تو معانی زیادی دارم، اما نمیدانم که مخاطب و کسانی که این معانی را درک کنند کجا هستند.
هوش مصنوعی: من از دلبر خیاط درخواست میکنم که پارچهای برای دوخت لباس بیاورد، تا او بداند که این لباس چه شکلی خواهد بود و چگونه باید باشد.
هوش مصنوعی: ملکه زیبایی به مانند اجناسی بهاری است، اما در دامن چاکدارش هیچ نشانی از کتان نیست. سوال اینجاست که زیبایی واقعی او کجاست؟
هوش مصنوعی: من در این مراسم چیزی برای گفتن دارم که پنهان است، ای آقای من! اما کسی که به رازها آگاه باشد، کجاست؟
هوش مصنوعی: طبیعت قاری مانند عروسی است که مدام به دنبال نوشیدنی و پارچههای زیبا میگردد. او همیشه در جستجوی چیزی است که زیبایی و شکوه را به نمایش بگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای نسیمِ سحر، آرامگَهِ یار کجاست؟
منزلِ آن مَهِ عاشقکُشِ عَیّار کجاست؟
شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش
آتشِ طور کجا، موعدِ دیدار کجاست؟
هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد
[...]
در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟
تا بگویم بیقین منزل آن یار کجاست
همه مستند و خرابند ز غفلت، هیهات!
دل و جانی که بود حاضر و هشیار کجاست؟
دل عشاق سراسیمه و فریاد کنان
[...]
تا بِکِی ناله و فریاد که آن یار کجاست
همه آفاق پر از یار شد اغیار کجاست
آتشِ غیرتِ عشق آمد و اغیار بسوخت
چشمبازی که نبیند بجز از یار کجاست
سرِّ توحید ز هر ذره عیان میگردد
[...]
زیر نه طاق فلک غیر کجی کار کجاست؟
راستی در خم این گنبد دوار کجاست؟
دلم از خانقه و زهد و ریایی بگرفت
راه میخانه کجا ساقی عیار کجاست؟
مسجد و شیخ مرا جانب عجب افکندند
[...]
یار باید که غم یار خورد یار کجاست
غم دل هست فراوان دل غمخوار کجاست
ماه من روشنی دیده ی بیدار منست
یا رب آن روشنی دیده ی بیدار کجاست
دلم افگار شد از داغ و بمرهم نرسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.