دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز
ترست پرده چشمت بآفتاب انداز
صبا که گفت که حرفی ز بی قراری ما
بگوی آن گل تر را در اضطراب انداز
نقاب کرد تن خاکیم ز چهره جان
گرت هواست که افتد ز رخ نقاب انداز
میانه من و تو هستی منست حجاب
بیا و آتشی از رخ برین حجاب انداز
چه می دهی از سر التفات دل برقیب
سگی ست ، جانب او سنگ اجتناب انداز
شدم خراب ز بی رحمی تو رحمی کن
گهی ز لطف نظر بر من خراب انداز
چه کار تست فضولی قبول قید ورع
ترا که گفت که خود را درین عذاب انداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و معانی عمیق، احساسات عاشقانه و عذابهای ناشی از دوری از معشوق را بیان میکند. او از معشوق میخواهد که با نگاهی پر مهر و لطیف، درد و رنج او را کاهش دهد و نقاب از چهره بردارد تا زیبایی و حقیقت آشکار شود. شاعر از خود میگوید که بین او و معشوق، حجاب و فاصلهای وجود دارد و میخواهد این حجاب برداشته شود تا عشق و اشتیاق او به وضوح نمایان گردد. همچنین، به بیرحمی و بیتوجهی معشوق اشاره دارد و درخواست رحم و محبت میکند. در نهایت، او به فضولی دیگران و محدودیتهای ناشی از آن میپردازد، و خواستار آزادی در ابراز احساسات خود است.
هوش مصنوعی: ای دل، به زیبایی چهرهات، چشمانم را پر از اشک کن و پردهی چشمانت را در برابر نور آفتاب بگشایی.
هوش مصنوعی: نسیم، که بگوید از بیقراری ما، آن گل تازه را درنگرانی و اضطراب بیندازد.
هوش مصنوعی: ما بدنمان مانند نقابی از خاک است و چهره جان در زیر آن پنهان است. اگر تو تمایل داری که این پرده کنار برود و حقیقت آشکار شود، باید این نقاب را کنار بگذاری.
هوش مصنوعی: میان من و تو، خودم حائلی است؛ بیا و نوری از چهرهات بر این حائل بیفکن.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که محبت و توجه به کسی، گاهی ممکن است برای انسان مضر باشد. شاعر میگوید: زمانیکه به کسی توجه میکنی، ممکن است او مانند سگی بیوفا شود و در مقابل محبت تو، سنگدلی و بیتوجهی نشان دهد. به همین دلیل، بهتر است از او اجتناب کنم و سنگی به سوی او پرتاب کنم تا از فاصله دوری بمانم.
هوش مصنوعی: من از بیرحمی تو به شدت آسیب دیدهام، لطفی کن و گاهی با نگاه محبتآمیزت به من رحم کن و به حال خرابم نگرانی نشان بده.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی درباره عدم دخالت یا فضولی در کارهای دیگران صحبت میکند. گوینده میگوید که چرا باید به زندگی دیگران و مشکلات آنها توجه کنیم، در حالی که خودمان نیز در مشکلات و عذابهای خودمان غرق هستیم. به عبارتی دیگر، بهتر است به جای فضولی در زندگی دیگران، به وضعیت خود توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا زچهره ی گلگون می، نقاب انداز
به جام چون مه نو، جرم آفتاب انداز
گهی زعنبر خط، عود تر در آتش نه
گهی زپسته، نمک در دل کباب انداز
اگر بخواهی تا صورت پری ببینی
[...]
بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز
خروش و وِلوِله در جانِ شیخ و شاب انداز
مرا به کَشتیِ باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نِکویی کن و در آب انداز
ز کویِ میکده برگشتهام ز راهِ خَطا
[...]
بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز
مرا به خاک و دلم را در اضطراب انداز
دلم که پیشتر از لطف گرم بود، اکنون
به انتقام درو آتش عتاب انداز
مرا ز لذت نظاره تا کنی محروم
[...]
نگویمت بنشین در قدح شراب انداز
کرشمه ای کن و یک شهر در خراب انداز
زبان ناز فصیح و لب نیاز به مهر
بیا و طرح سؤالات بی جواب انداز
همه نتیجهٔ سیرابی است خامی ما
[...]
نخست دفتر هوش و خرد درآب انداز
دگر نگاه به آن چشم نیمخواب انداز
چراغ رنگ به یک جلوه می شود خاموش
محبت گل این باغ بر گلاب انداز
مرید شبنم تردست شو درین گلزار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.