گنجور

 
فیاض لاهیجی

گر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله را

تب اگر پوشیده ماند چون کنم تب خاله را

دست افشاندی ز گلشن ریختی اوراق گل

روی گرداندی ز صحرا داغ کردی لاله را

یک گل از زخم خدنگت تازه بر من نشکفد

من به ناخن تازه دارم داغ چندین ساله را

وقت آیین‌بندی بازار مژگان منست

گریه بر دوش آورد از لخت دل پرگاله را

شب که شیون پیچ و تابم در نفس افکنده بود

از خراش سینه کردم شانه زلف ناله را

من هلاک گوشة چشمی که پنهان دیدنش

گلّة آهو به دنبال افکند دنباله را

گرد آن عارض ببین فیّاض دور چتر خط

گر ندیدستی به دور خرمن مه هاله را

 
 
 
صائب تبریزی

دید تا در آتش تعجیل، نعل لاله را

می کند در هفته ای گل خنده یکساله را

هست در سرگشتگی آرامش صاحبدلان

نیست بی گردش وجودی شعله جواله را

عاشقان را قرب خوبان برنیارد از خمار

[...]

بیدل دهلوی

از سپند ما که می‌یابد سراغ ناله را ؟

گرد پیشاهنگ کرد این کاروان دنباله را

داغ حسرت سرمه‌گرداند به دلها ناله را

برلب آواز شکسن نیست جام لاله را

ما سیه بختان حباب گریهٔ نومیدی‌ایم

[...]

یغمای جندقی

صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را

یار یار دیگران شد خاک بر سر ناله را

سبحه از دستم ستد طفلی که از مشکین صلیب

بر میان زنار بندد زاهد صد ساله را

جان شیرین عرضه کردم بر دهانش لب گزید

[...]

بلند اقبال

زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را

زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را

نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب

آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را

با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است

[...]

وفایی مهابادی

شانه زد بر روی خود چون طرهٔ دلاله را

یاسمن بر ماه من داغی به دل زد لاله را

پر عرق شد لعل او از چشم، چون رو برافروخت

پس چرا گویند مهر از گل بگیرد ژاله را؟

روزها دل در پی زلف تو آه و ناله کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه