گر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله را
تب اگر پوشیده ماند چون کنم تب خاله را
دست افشاندی ز گلشن ریختی اوراق گل
روی گرداندی ز صحرا داغ کردی لاله را
یک گل از زخم خدنگت تازه بر من نشکفد
من به ناخن تازه دارم داغ چندین ساله را
وقت آیینبندی بازار مژگان منست
گریه بر دوش آورد از لخت دل پرگاله را
شب که شیون پیچ و تابم در نفس افکنده بود
از خراش سینه کردم شانه زلف ناله را
من هلاک گوشة چشمی که پنهان دیدنش
گلّة آهو به دنبال افکند دنباله را
گرد آن عارض ببین فیّاض دور چتر خط
گر ندیدستی به دور خرمن مه هاله را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با بیان احساسات عمیق خود از عشق و غم ناشی از آن سخن میگوید. او میپرسد اگر غم عشق را پنهان کند، چه خواهد شد و نالهاش را چگونه مدیریت کند. شاعر به زیبایی و دردهای ناشی از عشق اشاره میکند و احساس میکند که تب عشق در درونش شعلهور است. او از تأثیر رنجهای عاشقانه بر دل و جانش میگوید و به یاد خاطرات تلخ و شیرین عشق خود میافتد. در نهایت، او بر صورت و زیبایی معشوقش تأکید میکند و حسرت به دل میخورد که چگونه در دوری محبوب، دلتنگی و درد او را عذاب میدهد.
هوش مصنوعی: اگر غم عشق تو را پنهان کنم، چه فایدهای دارد؟ وقتی که احساس دلتنگی و نالهام را نمیتوانم پوشیده نگهدارم، در این صورت چگونه میتوانم تب و درد دلم را پنهان کنم؟
هوش مصنوعی: تو با دستت گل و برگها را پخش کردی و زیبایی گل را به نمایش گذاشتی. همچنین، با کنار زدن صحرا، لالهها را به رنگ سرخ و داغ درآوردی.
هوش مصنوعی: اگر گل تازهای از زخم تیر تو بر من نروید، من با ناخن خود به یاد داغهای چندین ساله، احساس درد و رنج را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: در زمان برگزاری مراسم بازار اشکها و غمهای من آغاز میشود، بهطوریکه احساسات سنگین و دردناک بر دوش من حس میشود.
هوش مصنوعی: در شب که صدای نالهام به شدت پیچید و مرا در خود غرق کرد، من از درد سینهام زنجیر زلف ناله را باز کردم.
هوش مصنوعی: من عاشق نگاهی هستم که به طور ناگهانی و پنهانی به من میافتد، مثل اینکه گلهای از آهوها دنبالهای را به دنبال خود میکشند.
هوش مصنوعی: نگاهی به آن چهره زیبا بینداز که مانند بارانی بر سرش چتر عشق گسترش یافته است. اگر هرگز هاله نور دور خرمن ماه را ندیدهای، حالا این زیبایی را از نزدیک ببین.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دید تا در آتش تعجیل، نعل لاله را
می کند در هفته ای گل خنده یکساله را
هست در سرگشتگی آرامش صاحبدلان
نیست بی گردش وجودی شعله جواله را
عاشقان را قرب خوبان برنیارد از خمار
[...]
از سپند ما که مییابد سراغ ناله را ؟
گرد پیشاهنگ کرد این کاروان دنباله را
داغ حسرت سرمهگرداند به دلها ناله را
برلب آواز شکسن نیست جام لاله را
ما سیه بختان حباب گریهٔ نومیدیایم
[...]
صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را
یار یار دیگران شد خاک بر سر ناله را
سبحه از دستم ستد طفلی که از مشکین صلیب
بر میان زنار بندد زاهد صد ساله را
جان شیرین عرضه کردم بر دهانش لب گزید
[...]
زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را
زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را
نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب
آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را
با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است
[...]
شانه زد بر روی خود چون طرهٔ دلاله را
یاسمن بر ماه من داغی به دل زد لاله را
پر عرق شد لعل او از چشم، چون رو برافروخت
پس چرا گویند مهر از گل بگیرد ژاله را؟
روزها دل در پی زلف تو آه و ناله کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.