پنجه میبازد خرد آن دست چوگانباز را
دست میبوسد هنر آن شست تیرانداز را
مرکبش را مست نازی گفتهام کز هر خرام
در جلو میافکند چابکوشان ناز را
بلهوس را رام با خود کرد پُر بیعزّتیست
گر نیاویزد به یک سو طرّهٔ طنّاز را
سحر و معجز را به یک دست آن پری میپرورد
میکشد در چشم جادو سرمهٔ اعجاز را
در هوای دام زلفش بال بر هم میزنم
من که عمری در قفس پروردهام پرواز را
میرساند خویشتن را پیش شاهین شکار
برکشد چون در شکار آواز طبل باز را
گوشها خامست فیّاض اینقدر فریاد چیست
اندکی برکش ازین آهستهتر آواز را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی زیبایی و تواناییهای هنری و ظرافتهای دنیای عشق و هنر پرداخته است. شاعر با تشبیهات و نمادها، به این نکته اشاره میکند که دست هنر به اندازهای زیبا و قدرتمند است که میتواند بر دلها تاثیر بگذارد و هر آن چیزی که به آن نزدیک شود، را به تسخیر درآورد. او به حال و هوای خود نیز میپردازد و از ابراز عشق و شوق به معشوق خود میگوید، در حالی که در قفس احساسات گرفتار است. در نهایت، شاعر از زیباییهای عشق و هنر دفاع میکند و به نیازی به آرامش و صدای دلنشین در این جهان شلوغ اشاره میکند.
هوش مصنوعی: خرد همانند یک بازیکن چوب به دست، به چالش میپردازد و دست هنر، که مشابه انگشتهای یک تیرانداز است، نشاندهندهی مهارت و توانایی در رسیدن به هدف است.
هوش مصنوعی: من اسبش را به عنوان اسبی دلربا توصیف کردهام که با هر قدمی که برمیدارد، زیباییهای نمایان را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر شخصی بخواهد کسی را به را به خود جلب کند که طبع بلندی دارد و بیراحتی و بیاحترامی را میپذیرد، در حقیقت به خودش بیاحترامی کرده است. چرا که اگر او فقط کمی سر و به هم بزند و احساساتش را نشان دهد، میتواند آن فرد متکبر و خودپسند را از خود دور کند.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، آن پری زیبا با یک دست سحر و شگفتی را به وجود میآورد و با چشمان جادوگریاش، رازهای شگفتانگیز را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در هوای زیبایی و جذابیت موی او، به شدت تلاش میکنم پرواز کنم، در حالی که سالها در محدودیت و قفس زندگی کردهام.
هوش مصنوعی: انسان باید برای رسیدن به هدفهای بزرگ و ارزشمند، همانند شکارچی که در جستجوی طعمه است، تلاش کند. او باید با اراده و تصمیم قوی خود، به جلو برود و موانع را پشت سر بگذارد.
هوش مصنوعی: گوشهایت بیزبان و ساکتاند. این همه سر و صدا چرا؟ کمی آرامتر این صدا را بالا ببر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را
پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بیامتیاز و عاشق ممتاز را
صید بندانت مبادا طعن نادانی زنند
[...]
شد غرورِ حسن از خط بیش آن طناز را
بوی این ریحان گرانتر کرد خوابِ ناز را
انتظارِ صید دارد زاهدان را گوشهگیر
نیست از سیری، ز دنیا چشمبستن باز را
در هوای رستگاری نیست بالافشانیم
[...]
بس که شد مرغ نگاهم بی گل رویت ضعیف
برنمی تابد ز سستی تهمت پرواز را
ساقیا ته جرعه ای در کاسه طنبور کن
تا کند از پرده بیرون نغمه های راز را
حادیا خیز و بلند آهنگ کن آواز را
آر در رقص از نوای جانفزا جمّاز را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.