گنجور

 
 
 
وحشی بافقی

نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را

شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را

پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست

مردم بی‌امتیاز و عاشق ممتاز را

صید بندانت مبادا طعن نادانی زنند

[...]

صائب تبریزی

شد غرورِ حسن از خط بیش آن طناز را

بوی این ریحان گران‌تر کرد خوابِ ناز را

انتظارِ صید دارد زاهدان را گوشه‌گیر

نیست از سیری، ز دنیا چشم‌بستن باز را

در هوای رستگاری نیست بال‌افشانیم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

پنجه می‌بازد خرد آن دست چوگان‌باز را

دست می‌بوسد هنر آن شست تیرانداز را

مرکبش را مست نازی گفته‌ام کز هر خرام

در جلو می‌افکند چابک‌وشان ناز را

بلهوس را رام با خود کرد پُر بی‌عزّتی‌ست

[...]

خالد نقشبندی

حادیا خیز و بلند آهنگ کن آواز را

آر در رقص از نوای جانفزا جمّاز را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه