سرگران گشتم ازان نرگس خوابآلوده
جگرم خون شد ازان لعل شرابآلوده
لبش آلوده به می گشت و حیاتم بخشید
جوهر جان که به یاقوت مذاب آلوده
گفتمش کوی تو آلود ز اشکم گفتا
بد نباشد چمن از اشک سحاب آلوده
سرخ شد چشم تو از خون دل سوزانم
همچو مستی که به خوناب کباب آلوده
زاب ابریق ریای تو نشویم ای شیخ
خرقه خود که شد از باده ناب آلوده
گو برای پیر مغان مست خرابم از دیر
ز اشک خونم چو شد این دیر خراب آلوده
بنده پیر مغانم که ز بحر کرمش
شسته شد جرم و نگردید به آب آلوده
دفتر خون دلم هرکه بخواند گردد
زآب چشمش همه اوراق کتاب آلوده
فانیا راه روانست که در دشت فنا
میرد ار تشنه نگردد به سراب آلوده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و درد دل میگوید. او از خواب آلودگی نرگس محبوب و تأثیر عمیق شراب بر روحش سخن میگوید. لب محبوبش به می آغشته و جانش را زنده کرده است. شاعر به جایگاه عشق و اشکهایش اشاره میکند که همچون باران بر چمن میبارد و زیبایی آن را بیشتر میکند. او چشم خود را که به خاطر درد و سوزش دلش سرخ شده توصیف میکند و از گرفتار شدنش در شراب و مستی صحبت میکند. شاعر خود را بندهای از پیر مغان میداند و میگوید که در این مسیر، با اشک و دردش، جریانی از عشق و فنا را تجربه کرده است. در نهایت، یادآوری میکند که در زندگی فانی، اگر کسی تشنه عشق باشد، باید به سرابها توجه نکند.
هوش مصنوعی: بسیار دارم در شادی و غم در پی نرگسی که خوابآلود است و این مسئله چنان دردمند است که قلبم را ز لعل شرابآلودش خونین کرده است.
هوش مصنوعی: لبهایش به شراب آغشته بود و این باعث زنده شدن زندگیام شد، گویی جوهر وجودم به یاقوت ذوب شدهای آمیخته شده است.
هوش مصنوعی: به او گفتم که کوی تو به خاطر اشکهای من آلوده شده است. او پاسخ داد که چمن از باران اشکآلود نمیشود، و این امر بد نیست.
هوش مصنوعی: چشمان تو به خاطر دلدرد و سوزش من خونین شده، مانند کسی که در مستی، خود را به خون کباب کرده است.
هوش مصنوعی: ای شیخ، دیگه نمیخواهم به ظاهرسازی و ریا بپردازم. عبا و لباس تو که به خاطر شراب ناب آلوده شده، دیگر برایم قابل قبول نیست.
هوش مصنوعی: بیا و به پیر مغان بگو که من به خاطر شرابی که نوشیدهام، در حال خراب شدن هستم. از زمانهایی که به این مکان (دیر) آمدم، اشکهای خونینم باعث شده است که این مکان آلوده و خراب شود.
هوش مصنوعی: من بندهی پیر مغان هستم، کسی که به برکت لطف و کرم او، گناهانم پاک شده و به آب آلودهای دچار نگشتهام.
هوش مصنوعی: هر کسی که دفتر غم و اندوه دل مرا بخواند، با اشکهایش تمام صفحات این کتاب را آلوده خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در این دشت فنا، راهی وجود دارد که همه در آن از بین میروند. اگر کسی تشنه باشد و به آبِ آلودهای روی آورد، حیاتش را در خطر قرار داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش رفتم به در میکده خوابآلوده
خرقه تردامن و سجاده شرابآلوده
آمد افسوسکنان مغبچه بادهفروش
گفت بیدار شو ای رهرو خوابآلوده
شست و شویی کن و آن گه به خرابات خرام
[...]
آنکه از پرسش یار است حجابآلوده
گوید از قهر سخنهای عتابآلوده
میرود تند و خبر میدهد از وعده غیر
هر طرف دیدن و رفتار شتابآلوده
بهر خاطر خوشی دشمن و خرسندی من
[...]
چه شبی بود که آن نرگس خواب آلوده
دست در گردنم انداخت شراب آلوده
نکند طالع نامرد اگر کوتاهی
می کشم پرده ازان روی حجاب آلوده
باش تا پیش لب آرند ترا دلسوزان
[...]
سوی محراب شدم با می ناب آلوده
در بغل مصحف و دامن به شراب آلوده
دل سیه مست و خراب از اثر بادهٔ دوش
بی صفا می شود آیینهٔ آب آلوده
مجلس موعظه ام گرم نگردیده رسید
[...]
دوش آمد ببرم می زده خواب آلوده
چهره افروخته، خوی کرده، عتاب آلوده
شیشه در دست و قدح بر کف و بگشوده نظر
لب شکر شکن آن لعل شراب آلوده
گفت ای خفته ی آشفته ز اندوه جهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.