ای ز آتش می در گل روی تو اثرها
در سینه ازان آتشم افتاده شررها
سنگ لب رودی ز قتیل تو رود خون
باشد ز تموج به کنار آمده سرها
در خلعت گلگون قد رعنای تو سرو است
کو نشو و نما یافته با خون جگرها
هر نخل تمنی که به عشق تو نشاندیم
از سنگ ملامت همه آورده ثمرها
از عشق یکی مغبچه در دیر مغان دوست
آورده پی جرعه می روی به درها
بی راهبری دشت فنا طی نتوان کرد
کافزونست درو ازحدو اندازه خطرها
فانی بود و جام می و عشق و خرابات
کز دهر مراد این شد و بیهوده دگرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و زیبایی عشق اشاره دارد. شاعر از تاثیرات عمیق عشق و شررهای آتشین آن در دل خود سخن میگوید. او زیبایی معشوق را با گل مقایسه کرده و از تصویر خون و غم ناشی از عشق یاد میکند. در ادامه، شاعر به زحمات و تلاشهای خود در راه عشق اشاره کرده و از سمبلهایی مانند نخل و مغبچه برای بیان امید و آرزوهایش استفاده میکند. نهایتاً، او به بیپایانی و بیفایده بودن دنیا و محبتهای دنیوی اشاره میکند و به فناپذیری تمامی چیزها میپردازد.
هوش مصنوعی: ای کسی که زیباییات از آتش می درخشد، آثار آن آتش بر چهرهات نمایان است؛ در دل من نیز از آن آتش، جرقهها به جا مانده است.
هوش مصنوعی: سنگی که در کنار رود قرار دارد، به خاطر خون کشتهات، به شدت از جریانات آب متاثر شده و به کناره رسیده است.
هوش مصنوعی: در میان زیباییهای گلگون، قامت دلربای تو همچون سروی است که با خون دلها شکوفا شده و رشد کرده است.
هوش مصنوعی: هر درخت خرمایی که به عشق تو کاشتیم، از سنگهای سرزنش و نیش زبان مردم، همه ثمراتش را به بار آورده است.
هوش مصنوعی: در یک مکان مذهبی، دختری زیبا و شاداب از عشق به معشوق، مشغول جمعآوری جرعهای از می است و به درهای این مکان میرود.
هوش مصنوعی: بدون راهنمایی، نمیتوان در این دشت پرخطر گذر کرد زیرا در اینجا خطرها به اندازهای زیاد است که از حد و اندازه فراتر میروند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که مربوط به عشق و نوشیدن شراب در این دنیاست، فانی و زودگذر است. در واقع، مقصود ما از زندگی تنها همین لحظههاست و چیزهای دیگر بیفایده به نظر میرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها
در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من
گلها نشکفتند و برآمد نه ثمرها
ای در سرِ عشّاق ز شورِ تو شغبها
[...]
گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها
غم کی خورم این نیز به بالای دگرها
هر رمز و معما که در افواه فتاده ست
هست از دهن تنگ تو آن جمله خبرها
بگشا کمر ناز و قصب پوش بتان بین
[...]
ای خانه زنبور ز فکر تو جگرها
آیینه حیرت ز جمال تو نظرها
مژگان نبود گرد نظرها، که بود چاک
از شوق لقای تو گریبان نظرها
از سنگدلی بود که از شرم لب تو
[...]
ای شور خیالت، نمک زخم جگرها
مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت
خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
ای مرغ بهشتی، به کدامین لب بامی
[...]
ای خیره چو نرگس ز جمال تو نظرها
چون غنچه پر از خون ز خیال تو جگرها
بس سنگدلانی که در این راه ز دوری
چون کوه گرفتند به هر گوشه کمرها
ایام جوانی است مرادی طلب از حق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.