گنجور

 
سعیدا

ای خیره چو نرگس ز جمال تو نظرها

چون غنچه پر از خون ز خیال تو جگرها

بس سنگدلانی که در این راه ز دوری

چون کوه گرفتند به هر گوشه کمرها

ایام جوانی است مرادی طلب از حق

در نالهٔ پیش از دم صبح است اثرها

نی حرف زدی با کس و نی حرف شنیدی

ای از تو به هر کوچه و بازار خبرها

تا آب رخی گوهر مقصود نریزد

کردند بسان صدف سینه سپرها

از بسکه ز هر سو به رهت منتظرانند

راه نظری نیست در این راه گذرها

هشدار، زبان را سخن عشق نسوزد

در باطن این نکته نهان است شررها

تاب سخنی سخت ندارد دل نازک

بر شیشهٔ نازک بود از باد خطرها

آن را که خدا خواست به دنیا ندهد دل

بر گردن خر بسته نمودند گهرها

کس نیست که داغی ز تو بر سینه ندارد

دادند ز خورشید به هر ذره شررها

هر چیز سعیدا که در او فایده ای بود

دادیم به اغیار گرفتیم ضررها

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خاقانی

ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها

بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها

در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من

گل‌ها نشکفتند و برآمد نه ثمرها

ای در سرِ عشّاق ز شورِ تو شغب‌ها

[...]

جامی

گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها

غم کی خورم این نیز به بالای دگرها

هر رمز و معما که در افواه فتاده ست

هست از دهن تنگ تو آن جمله خبرها

بگشا کمر ناز و قصب پوش بتان بین

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ای ز آتش می در گل روی تو اثرها

در سینه ازان آتشم افتاده شررها

سنگ لب رودی ز قتیل تو رود خون

باشد ز تموج به کنار آمده سرها

در خلعت گلگون قد رعنای تو سرو است

[...]

صائب تبریزی

ای خانه زنبور ز فکر تو جگرها

آیینه حیرت ز جمال تو نظرها

مژگان نبود گرد نظرها، که بود چاک

از شوق لقای تو گریبان نظرها

از سنگدلی بود که از شرم لب تو

[...]

حزین لاهیجی

ای شور خیالت، نمک زخم جگرها

مجنون بیابان سراغ تو، نظرها

بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت

خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها

ای مرغ بهشتی، به کدامین لب بامی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه