گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

بهاران گر به گلشن طرح جام و ساغر اندازیم

بیا این سقف بشکافیم و طرح نو در اندازیم

سیاهی گرانمایه غم که سازد وقت ما تیره

به یک برق شعاع جام بنیادش بر اندازیم

ز رعنایان دو رنگی تا بکی دیدن درین بستان

یکی ما هم شراب لعل در جام زر اندازیم

بیارائیم بر طرف گلستان بزم شاهانه

ز مستی شور و غوغا در رواق اخضر اندازیم

به رقص آریم هر سو شاهدان شوخ را وانگه

به دستان مطربان را نیز در یکدیگر اندازیم

گه مستی شهان گر پا نهند از حد خود بیرون

فریدونرا سراندازیم و جم را افسر اندازیم

بنه زانو که می نوشیم و از ترکان یغمایی

تماشای عجب در اهل این نه منظر اندازیم

بدین آئین قدح نوشان و پاکوبان و سرمستان

به رندان خویش را سوی خرابات اندر اندازیم

شبی هر کس که چون فانی بدین سان مست خواب افتد

سزد جام صبوحش گر به صبح محشر اندازیم

 
 
 
کمال خجندی

بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم

می گلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم

سر رقص و سراندازی سرو و لاله را با هم

سهی سروی به دست آریم و در پایش سراندازیم

اگر از شوق جمال گل گرفته لاله جام مل

[...]

جهان ملک خاتون

بگو تا چند خون دل به غم در ساغر اندازیم

ز هجر روی آن دلبر ز دیده گوهر اندازیم

به جان آمد دلم باری ز هجر یار غم خوردن

بیا تا خانهٔ غم را به یک جرعه براندازیم

اگر قد سهی سروش درآید در سماع امشب

[...]

حافظ

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم

[...]

جامی

بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براندازیم

ز عکس روی آن گلچهره گل در ساغر اندازیم

چو گیرد خواب مستی نرگس آن سرو گلرخ را

زگل بالین نهیم از فرش سبزه بستر اندازیم

بگیریم از سر خم خشت وز لای ته می گل

[...]

فیض کاشانی

اماما پای نه تا آنکه در پایت سراندازیم

نثار خاک راهت را دل و جان و زر اندازیم

جهان تیره پر ظلم را از هم بیفشانیم

فلک را سقف بشکافیم و طرح دیگر اندازیم

یکی از عقل می‌‏لافد یکی طامات می‌‏بافد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه