گنجور

 
فیض کاشانی

اماما پای نه تا آنکه در پایت سراندازیم

نثارِ خاکِ راهت را دل و جان و زر اندازیم

جهانِ تیرهٔ پُرظلم را از هم بیفشانیم

فَلک را سقف بشکافیم و طرح دیگر اندازیم

یکی از عقل می‌‏لافد، یکی طامات می‌‏بافد

بیا کین داوری‏‌ها را به پیش داور اندازیم

اگر دشمن بر آن باشد که خون دوستان ریزد

به سیف اللّه دست آریم و بنیادش براندازیم

خوش آن روزی که بینیمت نشسته جای پیغمبر

به دور مجلست گردیم و از دشمن سر اندازیم

صبا خاک وجود ما بدان عالیجناب انداز

بوَد کان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم

به خاک درگهش روی نیاز آریم همچون فیض

از آنجا خویش را شاید به حوض کوثر اندازیم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال خجندی

بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم

می گلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم

سر رقص و سراندازی سرو و لاله را با هم

سهی سروی به دست آریم و در پایش سراندازیم

اگر از شوق جمال گل گرفته لاله جام مل

[...]

جهان ملک خاتون

بگو تا چند خون دل به غم در ساغر اندازیم

ز هجر روی آن دلبر ز دیده گوهر اندازیم

به جان آمد دلم باری ز هجر یار غم خوردن

بیا تا خانهٔ غم را به یک جرعه براندازیم

اگر قد سهی سروش درآید در سماع امشب

[...]

حافظ

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم

[...]

جامی

بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براندازیم

ز عکس روی آن گلچهره گل در ساغر اندازیم

چو گیرد خواب مستی نرگس آن سرو گلرخ را

زگل بالین نهیم از فرش سبزه بستر اندازیم

بگیریم از سر خم خشت وز لای ته می گل

[...]

امیرعلیشیر نوایی

بهاران گر به گلشن طرح جام و ساغر اندازیم

بیا این سقف بشکافیم و طرح نو در اندازیم

سیاهی گرانمایه غم که سازد وقت ما تیره

به یک برق شعاع جام بنیادش بر اندازیم

ز رعنایان دو رنگی تا بکی دیدن درین بستان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه