اماما پای نه تا آنکه در پایت سراندازیم
نثارِ خاکِ راهت را دل و جان و زر اندازیم
جهانِ تیرهٔ پُرظلم را از هم بیفشانیم
فَلک را سقف بشکافیم و طرح دیگر اندازیم
یکی از عقل میلافد، یکی طامات میبافد
بیا کین داوریها را به پیش داور اندازیم
اگر دشمن بر آن باشد که خون دوستان ریزد
به سیف اللّه دست آریم و بنیادش براندازیم
خوش آن روزی که بینیمت نشسته جای پیغمبر
به دور مجلست گردیم و از دشمن سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالیجناب انداز
بوَد کان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم
به خاک درگهش روی نیاز آریم همچون فیض
از آنجا خویش را شاید به حوض کوثر اندازیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و ارادت خود نسبت به یک شخصیت بزرگ و مقدس اشاره میکند. او در بیتهای مختلف به آرزوی پیروزی در مبارزه با ظلم و ستم میپردازد و بر لزوم اتحاد و همپیمانی دوستان تأکید میکند. شاعر خواهان برپایی یک جامعهی عادلانه است که در آن سنگر دشمنان را ویران کنند و خود به مقام والای محبت و بندگی دست یابند. او در نهایت از خاکسپاری خود در کنار آن شخصیت و آرزوی نزدیکی به منبع معرفت و رحمت سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای امام، ما تا زمانی که در پای تو سر بگذاریم، نثار خاکِ راهت میکنیم و دل و جان و ثروتمان را به پای تو میریزیم.
هوش مصنوعی: دنیا را که پر از ظلم و تاریکی است، از هم میپاشیم و برای آسمان سقف را میشکنیم تا طرحی نو بیافرینیم.
هوش مصنوعی: یکی در عقل و خرد خود به جدال میپردازد و دیگری در وهم و خیال خود به بافتن سخنان بیمحتوا مشغول است. بیایید این اختلافات را به داور واقعی بسپاریم.
هوش مصنوعی: اگر دشمن بخواهد به دوستان آسیب بزند، ما باید با قدرت و عزم راسخ به مقابله با او برویم و او را از بین ببریم.
هوش مصنوعی: روز خوشی خواهد بود که تو را ببینیم نشسته در جایگاه پیامبر و ما دور تو جمع شویم و از دشمنان دوری کنیم.
هوش مصنوعی: بادی نرم و ملایم، گرد و غبار وجود ما را به آن شخص بزرگوار برساند، زیرا میخواهیم که آن پادشاه زیبا رویی که در میان خوبان است، نگاهی به چهره ما بیفکند.
هوش مصنوعی: ما با دل و نیاز به پیشگاه او میرویم، مانند کسی که از فیض و برکت او بهرهمند میشود. امیدواریم که از آنجا به ارزش و معرفت بالایی دست یابیم و در نهایت، به سرچشمهای پاک و خجسته رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم
می گلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم
سر رقص و سراندازی سرو و لاله را با هم
سهی سروی به دست آریم و در پایش سراندازیم
اگر از شوق جمال گل گرفته لاله جام مل
[...]
بگو تا چند خون دل به غم در ساغر اندازیم
ز هجر روی آن دلبر ز دیده گوهر اندازیم
به جان آمد دلم باری ز هجر یار غم خوردن
بیا تا خانهٔ غم را به یک جرعه براندازیم
اگر قد سهی سروش درآید در سماع امشب
[...]
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
[...]
بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براندازیم
ز عکس روی آن گلچهره گل در ساغر اندازیم
چو گیرد خواب مستی نرگس آن سرو گلرخ را
زگل بالین نهیم از فرش سبزه بستر اندازیم
بگیریم از سر خم خشت وز لای ته می گل
[...]
بهاران گر به گلشن طرح جام و ساغر اندازیم
بیا این سقف بشکافیم و طرح نو در اندازیم
سیاهی گرانمایه غم که سازد وقت ما تیره
به یک برق شعاع جام بنیادش بر اندازیم
ز رعنایان دو رنگی تا بکی دیدن درین بستان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.