سواد لعل تو ای فتنه ی مسلمانی
بیاض جزع تو ای آفتاب روحانی
محیط نقطه حسن است در جهانگیری
مدار مرکز کفر است در مسلمانی
چو مرده زنده کند عیسی لبت زان پس
که دل ببرد بشوخی از انسی و جانی
مقرر است، ترا معجز مسیحائی
مسلم است، ترا خاتم سلیمانی
ببرد تا دل و در چشم من قرار گرفت
خیال آن لب چون گوهر بدخشانی
وگر نه لعل کجا می کند شکر ریزی
وگر نه جزع کجا کرد گوهر افشانی
چرا ز مردم چشم من این سئوال کنی
که از چه روی بر آشفته ی چه می دانی؟
که: شور زلف تو آشفته کردش، ارچه نکرد
چو طره ی تو در آشفتگی پریشانی
بدور عشق تو باز این چه بدعت است که دوش
دلم ببردی و امروز در پی جانی
مریز خونم و در من نگر که کم یابی
نظیر من به سنخگوئی و سخندانی
حریص جان امامی مشو که ارزانیست
بدرد عشق تو هم خوبی و هم ارزانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از عشق و جذبهای عمیق است. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و او را همچون مظهر حقایق روحانی و معنوی میداند. معشوق نماد زندگی و باروری است که قادر است جانها را زنده کند و دلها را تسخیر نماید. شاعر از حالتی متناقض بین شوق و اندوه سخن میگوید، زیرا عشق او را به درد و رنج میاندازد اما در عین حال مورد توجه و دوست داشتن قرار میدهد. در نهایت، شاعر از پیوند عمیق خود با معشوق میگوید و بر این نکته تأکید میکند که عشق، هم گرانبهاست و هم غنی، بنابراین نباید خود را از آن محروم کرد.
هوش مصنوعی: چرخی در گلستانی از زیباییهای تو، ای فتنه و جاذبه مسلمانان! روشنی و درخشندگی تو مانند آفتابی است که روح را زنده میکند.
هوش مصنوعی: محیطی که به دور نقطه حسن میچرخد، نماد قدرت و تسلط بر دنیا است، در حالی که مرکز کفر به معنای دوری از اعتقادات دینی، در جایی قرار دارد که مسلمانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که عیسی تو را زنده کند، بعد از آن دل از تو میبرد و چه بسا این مسأله به شوخی و با نیکی از سوی او باشد.
هوش مصنوعی: تو مانند معجزهای هستی که از خاصیتهای مسیح برخوردار است و در عین حال، ویژگیهای خاتم سلیمان را نیز داری.
هوش مصنوعی: تا وقتی که آن تصویر زیبا در چشمم جا گرفت، دل من را بهکلی ربود و همانند دانهای باارزش در دل من نشست.
هوش مصنوعی: اگر نگویم که در اینجا مراد بر لعل و شکر ریزی نوشیدنیهای شیرین است، بلکه گفته میشود که اگر این چیزها وجود نداشتند، جواهرات چگونه میتوانستند درخشندگی و زیبایی خود را نشان دهند؟
هوش مصنوعی: چرا از مردم میپرسی که چرا نگرانم و از چه چیزی آشفتهام؟ آیا از دلایل من خبر داری؟
هوش مصنوعی: شور و شوق زلف تو او را به هم ریخته و در حالی که خود تو به هم ریخته نیستی، او با پریشانی مواجه شده است.
هوش مصنوعی: دور از عشق تو، این چه عادت ناخواستهای است که دیشب دلم را از دست دادی و امروز در پی جانی؟
هوش مصنوعی: خون من را نریز و به درونم نگاه کن، چرا که همتایی مانند من در فن گفتار و سخنوری نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: حریص و طماع در محبت و عشق نباش، زیرا عشق تو هم خوب است و هم به راحتی به دست میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.