ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست
روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست
آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست
لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست
صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد
نسخه ئی دیدم سقیم از غمزه جادوی دوست
آتش دلرا دهد تسکین چو آب زندگی
هر غباری کآورد باد صبا از کوی دوست
هر کسی را هست میلی سوی مطلوبی دگر
عابدانرا سوی خلد و عاشقانرا سوی دوست
عقل ناصح پیشه را در حلقه دیوانگان
میکشد پیوسته زنجیر و شکنج موی دوست
گشت سرگردان دلم چون گوی در میدان عشق
بسکه در چوگان کشیدش حلقه گیسوی دوست
قد چون تیرم ز بار غم کمان آسا شدست
بی گمان خواهد شکست از قوت بازوی دوست
ترکتاز غمزه گر ابن یمین را بس نبود
در فزود اکنون تطاول طره هندوی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی دوست است. شاعر از تأثیرات عمیق چهره و خم ابروی معشوق بر دل و جان خود میگوید. او در توصیف زیبایی معشوق، آن را به آفتاب و روز نوروز تشبیه میکند و بیان میکند که وجود معشوق به زندگی او جان میبخشد. دل شاعر در عشق دچار آشفتگی و سردرگمی است و به طور مداوم تحت تأثیر جادوی چشمان و غمزههای معشوق قرار دارد. او همچنین به جدال میان عقل و عشق اشاره میکند و میگوید که عقل نمیتواند در برابر جذبه معشوق مقاومت کند. در نهایت، شاعر به شدت دلبستگی و وابستگی خود به معشوق را بیان کرده و ابراز میکند که دیگر کسی نمیتواند در برابر جاذبه او بیتفاوت بماند.
هوش مصنوعی: در این روزهای عید، نمیدانم زیبایی و تابش نور از ماه عید است یا زیبایی و جذابیت ابروی معشوق. آیا روشنی و شادی این روزها به خاطر نوروز است یا به خاطر چهره دوست؟
هوش مصنوعی: خورشید با روی دوست مانند مثالی روشن و شفاف است، اما زیبایی و جذابیتی که خم ابروی او دارد، هیچ چیز دیگری نمیتواند داشته باشد.
هوش مصنوعی: صبح هنگامی که نرگس (گل نرگس) چشمهایش را از خواب سنگین باز کرد، نسخهای را دیدم که نشاندهنده بیمار بودن از دلنگرانیهای ناشی از زیباییهای محبوب بود.
هوش مصنوعی: آتش دل را با آب زندگی آسوده میکند، مانند آب که هر گرد و غباری را که باد صبا از طرف کوی محبوب میآورد، از بین میبرد.
هوش مصنوعی: هر کس تمایل خاصی به چیزی دارد؛ عابدان به بهشت و پاداشهای آن میاندیشند، در حالی که عاشقان فقط به معشوق و محبت او توجه دارند.
هوش مصنوعی: عقل و هوش انسانهای عاقل را در جمع دیوانگان به زنجیر و مشکلات میکشد، و این سختیها ناشی از عشق و وابستگی به معشوق است.
هوش مصنوعی: دل من همچون گوی در میدانی عشق سرگردان است، زیرا محصور کردنش در دسته موهای دوست، به اندازهای مرا تحت تأثیر قرار داده که نمیتوانم آرام بگیرم.
هوش مصنوعی: قد من مانند تیری است که از سنگینی غمها خم شده و بیتردید از نیروی بازوی دوست ناچار خواهد شکست.
هوش مصنوعی: غمزههای دلربا و جذاب آن دوست هندی به اندازهای است که کافی نیست و این موضوع حالا به اندازهای شده که خود را بیشتر به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
[...]
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست
آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار
طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست
در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل
[...]
آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست
کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست
گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
[...]
عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو
عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست
لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح
[...]
ای خوشا آن دم که بنشینیم رویاروی دوست
شکوه دل باز رانم یک به یک با موی دوست
چون بنفشه بر سر زانوی خدمت سالها
بوده ام ، باشد که یارم بود هم زانوی دوست
بر سر آنم که تا سر دارم از دستم دهد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.