فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶ :: باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰
نجمالدین رازی (بیت ۱): درد تو ز هر محتضری خالی نیست - لطف تو ز هر بیخبری خالی نیست
باباافضل کاشانی (بیت ۱): عشق تو ز هر بی خبری خالی نیست - درد تو ز هر بی بصری خالی نیست
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل سیم:در دایرهای کامدن و رفتن ماست - او را نه بدایت نه نهایت پیداست
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب اول » فصل سیم:دارنده چو ترکیب طبایع آراست - باز از چه قبل فکندش اندر کم و کاست
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل چهارم:دارنده چو ترکیب طبایع آراست - باز از چه قبل فکندش اندر کم و کاست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:با یار بگفتم به زبانی که مراست - کز آرزوی روی تو جانم برخاست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:ترکیب عناصر ار نگشتی کم و کاست - صورت بستی که طبع صورتگر ماست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:در عین علی، هو العلی الاعلی ست - در لام علی، سّر الهی پیداست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:هر نقش که بر تختهٔ هستی پیداست - آن صورت آن کس است کان نقش آراست
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:بل تا بدرند پوستینم همه پاک - از بهر تو ای یار عیار چالاک
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:جان می بردم به سوی آن عالم پاک - تن می کشیدم به سوی این تودهٔ خاک
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:گر فضل کنی ندارم از عالم باک - ور قهر کنی، شوم به یک بار هلاک
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:با آن نگار کار من آن روز اوفتاد - کادم میان مکه و طایف فتاده بود
باباافضل کاشانی » قصاید » قصیدۀ شمارهٔ ۱:خود را به عقل خویش یکی بر گرای، خود - تا چیستی و چندی؟ ای مرد پر خرد
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:نزدیکان را بیش بود حیرانی - کایشان دانند سیاست سلطانی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲:ای آن که خلاصهٔ چهار ارکانی - بشنو سخنی ز عالم روحانی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳:ای ناطق اگر به مرکز جسمانی - حاصل نکنی معرفت سبحانی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴:ای نفس گذشت عمر در حیرانی - خود سیر نمی شوی ز بی سامانی
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:در من نگری همه تنم دل گردد - درتو نگرم همه دلم دیده شود
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم:سر نشتر عشق بر رگ روح زدند - یک قطره فرو چکید نامش دل شد
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:بد بخت اگر بر لب دریا باشد - جز با لب خشک همچو دریا نبود]
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل دوم:آن بلبل محبوس که نامش جان است - دستش بشکستن قفص می نرسد
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:آن پشه که در کوی تو پرواز کند - صیدی کند او که باز نتواند کرد
نجمالدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل:بدبخت اگر بر لب دریا باشد - جز با لب خشک همچو دریا نبود
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹:عمر تو اگر فزون شود از پانصد - افسانه شوی عاقبت از روی خرد
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم:از شبنم عشق خاک آدم گل شد - صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:از شبنم عشق خاک آدم گل شد - صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » باب سیم در معاش خلق:آمد شب و بازگشتم اندر غم دوست - هم با سر گریهای چشمم را خوست
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل بیستم:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
نجمالدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد زدوست
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:بر سیر اگر نهاده ای دل، ای دوست - چون سیر به یک بار برون آی از پوست
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم:بازی بودم پریده از عالم ناز - تابوک برم ز شیب صیدی بفر از
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:ای در بچنگ آمده در عمر دراز - آورده ترا ز قعر دریا بفراز
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:بازی بودم پریده از عالم ناز - تا بوک برم ز شب صیدی بفر از
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:بازی بودم پریده از عالم ناز - تابوک برم ز شیب صیدی به فراز
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:دانی که چرا زنند این طبلک باز؟ - تا گم شدهگان به راه باز آیند باز
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل ششم:خوی سبعی ز نفست ار باز شود - مرغ روحت بآشیان باز شود
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰:خوی سبعی ز نفست ار باز شود - مرغ روحت به آشیان باز شود
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:هر گه که دلم با غمت انباز شود - صد در ز طرب بر رخ من باز شود
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم:گر زنده همی بینیم ای عشوهپرست - تا ظن نبری که در تنم جانی هست
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴:آمد شب و بازگشتم اندر غم دوست - هم با سر گریه ای که چشم را خواست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:باشد که ز اندیشه و تدبیر درست - خود را به در اندازم از این واقعه چست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:تا گوهر جان در صدف تن پیوست - وز آب حیات گوهری صورت بست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:ترس اجل و بیم فنا، هستی توست - ور نه ز فنا شاخ بقا خواهد رُست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:وی جملهٔ خلق را ز بالا و ز پست - آورده به فضل خویش از نیست به هست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:معلوم نمیشود چنین از سر دست - کاین صورت و معنی ز چه رو در پیوست
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نهم:سوری که درو هزار جان قربان است - چه جای دهل زنان بی سامان است
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:اول ز مکوّنات، عقل و جان است - و اندر پی او، نُه فلک گردان است
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:تا گردش گردون فلک تابان است - بس عاقل بی هنر که سرگردان است
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دهم:ای دل اگرت رضای دلبر باید - آن باید کرد و گفتوگو فرماید
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:بازی که همی دست ملک را شاید - منقار بمردار کجا آلاید
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:بازی که همی دست ملک را شاید - منقار به مردار کجا آلاید
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:میزن نفسی، کاین دم از او میزاید - وین دم، دم ماست، گر تو را میشاید
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل یازدهم:آمدهای ز خویشتن میباید - بر خاستهای ز جان و تن میباید
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل چهارم:سیر آمدهای از خویشتن میباید - بر خاسته ای ز جان و تن میباید
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:سیر آمده ای ز خویشتن می باید - بر خاسته ای ز جان و تن می باید
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸: سیر آمده ای ز خویشتن می باید - برخاسته ای ز جان و تن می باید
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل سیزدهم:جل خالی کن که شاه ناگاه آید - چون خالی گشت شه به خرگاه آید
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:رو خانه برو، که شاه ناگاه آید - ناگاه به نزد مرد آگاه آید
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل پانزدهم:در دل چو شراب وصل ما میریزی - باید چو خمار گیردت نگریزی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:از باد اگر سبق بری در تیزی - چون خاک اگر هزار رنگ آمیزی
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفدهم:دیدیم نهان گیتی و اصل جهان - وزعلت و عار برگذشتیم آسان
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۱۲:مرغی است سخن که آشیان ساخت ز جان - او را همه در باغ خرد یافت توان
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:تخمی است خرد، که جان از او رُست و روان - بار و بر و برگش آخشیج و حیوان
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفدهم:دل مغز حقیقت است تنپوست ببین - در کسوت روح صورت دوست ببین
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸:دل مغز حقیقت است تن پوست ببین - در کسوت روح صورت دوست ببین
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲:دل مغز حقیقت است و تن پوست، ببین - در کسوت روح، صورت دوست ببین
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هجدهم:تابر سر کوی عشق تو منزل ماست - سر دو جهان بجمله کشف دل ماست
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷:تا بر سر کوی عشق تو منزل ماست - سر دو جهان به جمله کشف دل ماست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:سرتاسر آفاق جهان از گل ماست - منزلگه نور قدس کلی، دل ماست
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:پوشیده مرقعاند ازین خامی چند - بگرفته ز طامات الف لامی چند
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:در مصطبهٔ عمر ز بدنامی چند؟ - عاجز شده از سرزنش عامی چند
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم:تا زاغ صفت بجیفه بر آلایی - کی چون شاهین در خورشاهان آیی
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم:تا زاغ صفت بجیفه پر آلایی - کی چون شاهین در خورشاهان آیی
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵:تا زاغ صفت به جیفه پر آلایی - کی چون شاهین در خور شاهان آیی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای لطف تو دستگیر هر خود رایی - وی عفو تو پرده پوش هر رسوایی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹:تا دیدهٔ دل ز دیدهها نگشایی - هرگز ندهند دیدهها بینایی
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل بیستم:با عشق جمال ما اگر همنفسی - یک حرف بس است اگر برین در تو کسی
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰:با عشق جمال ما اگر همنفسی - یک حرف بس است اگر برین در تو کسی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:از کبر مدار هیچ در سر هوسی - کز کبر به جایی نرسیده است کسی
-
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » باب چهارم در بیان معاد نفوس سعدا و اشقیا:غم با لطف تو شادمانی گردد - عمر از نظر تو جاودانی گردد
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:غم با لطف تو شادمانی گردد - عمر از نظر تو جاودانی گردد
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:غم با لطف تو شادمانی گردد - عمر از نظر تو جاودانی گردد
-
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶:درد تو ز هر محتضری خالی نیست - لطف تو ز هر بیخبری خالی نیست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:عشق تو ز هر بی خبری خالی نیست - درد تو ز هر بی بصری خالی نیست
-
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
-
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۹:ز آرایش رضوان ملک حور و قصور - زایوان بهشت خوش بود پردهٔ نور
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:ای از تو فتاده عالمی در شر و شور - فارغ شدهٔ غنی و مردم همه عور