قالالله تعالی «ما کذب الفواد ما رای افتمارو نه علی ما یری و لقد رآه نزله اخری».
و قالالنبی صلیالله علیه وسلم «الا حسان ان تعبد الله کانک تراه».
بدانک چون آینه دل بتدریج از تصرف مصقل «لا اله الاالله» صقالت یابد و زنگار طبیعت و ظلمت صفات بشریت ازو محو شود که «ان لکل شیء صقاله و صقاله القلوب ذکرالله» پذیرای انوار غیبی گردد و سالک بحسب صقالت دل و ظهور انوار مشاهد آن انوار شود و در بدایت حال انوار بیشتر بر مثال بروق و لوامع و لوایح پدید آید.
یا ایها البرق الذی تلمع
من ای اکناف الحمی تسطع
و چندانک صقالت زیادت میشود انوار بقوتتر و زیادتتر می گردد بعد از بروق بر مثال چراغ و شمع و مشعله و آتشهای افروخته مشاهده شود و آنگه انوار علوی پدید آید ابتدا در صورت کواکب خرد و بزرگ و آنکه بر مثال قمر مشاهده افتد و بعد از آن در شکل شمس پیدا گردد پس انوار مجرد از محال پدید آید. شرح این جمله درازنایی دارد اما شمهای نموده آید انشاءالله.
بدانک منشأ انوار متنوع است چون: روحانیت سالک و ولایت شیخ و نبوت خواجه علیهالسلام و ارواح انبیا و اولیا و مشایخ و حضرت عزت و ذکر «لا اله الا الله» و اذکار مختلف و قرآن و اسلام و ایمان و انواع عبادات و طاعات که هر یک را نوری دیگرست و از هر منشأ نوری دیگر برخیزد مناسب آن و هریک را ذوقی و لونی دیگرست.
و چون انوار بکل از حجب بیرون آید خیال را در آن تصرفی نماند الوان برخیزد و در بیرنگی و بیصورتی و بیمحلی و بی شکلی و بیهیئتی و بیکیفیتی مشاهده افتد و نور مطلق آن است که ازین همه پاک و منزه باشد و هر شکل و لون که خیال ادراک کند جمله از آلایش حجب صفات بشری است چون با روحانیت صرف افتد این صفات هیچ نماند وتلألوی بیرنگ و شکل پدید آید و شرح آنک هریک ازین انواع مختلف از کدام منشأ مشاهده میشود درین مختصر بتفصیل تعذری دارد.
اما بر سبیل اجمال بدانک هر چ در صورت بروق و لوامع آید بیشتر از منشأ ذکر و وضو نماز خیزد و گاه بود که از غلبات انوار روح حجب صفات بشری منخرق شود بر مثال ابر و پرتوی از روحانیت در صورت برق مشاهده افتد وقتی مریدی از آن شیخ ابوسعید رحمهالله علیه وضو ساخته بود در خلوتخانه رفت نعرهای بزد و بیرون دوید گفت خدای را بدیدم شیخ احوال دانست فرمود ای کار نادیده آن نور وضوی تو بود تو از کجا هنوز و آن حضرت از کجا؟
و اما آنچ در صورت چراغ و شمع و مانند این بیند توری باشد مقتبس یا از ولایت شیخ یا از حضرت نبوت که «و سراجا منیرا» یا از استفادت علوم یا از نور قرآن یا از نور ایمان و آن چراغ و شمع دل بود که بدان مقدار نور منور شده است ازین عالمها که گفتیم و اگر در صورت قندیل و مشکات بیند همین معنی باشد که حق تعالی دل را بدان مثل زده است که «مثل نوره کیمشکوه فیها مصباح».
و اما آنچ در صورت علویات بیند چون: کواکب و اقمار و شموش از انوار روحانیت بود که بر آسمان دل بقدر صقالت آن ظاهر میشود. چون آینه دل بقدر کوکبی صافی شود نور روح بقدر کوکبی پدید آید. گاه بود که کوکب بر آسمان بیند و گاه بود که بیآسمان بیند. چون بر آسمان بیند آسمان جرم دل بود و کوکب نور روح قدر صفای دل اگر خرد بود و اگر بزرگ واگر اندک بود و اگر بسیار وچون کوکب بیآسمان بیند عکس نور دل بود یا نور عقل یا نور ایمان که بر صفای هوای سینه ظاهر شود. و گاه بود که نفس چنان صفایابد که آسمانوار درنظر آید ودل بر آنجا چون ماه بیند. اگر ماه تمام بیند دل تمام صافی شده است و اگر نقصان دارد بقدر نقصان کدورت باقی است. و چون آینه دل در صفا کمال گیرد و پذیرای نور روح شود بر مثال خرشید مشاهده افتد چنانک صفا زیادت بود خرشید درخشانتر تا وقت بود که در روشنی هزار باره از خرشید درخشانتر بود و اگر ماه و خرشید بیک بار مشاهده افتد ماه دل بود که از عکس نور روح منور شده است و خرشید روح باشد که مشاهده افتد اما هنوز از پس حجاب طالع است تاخیال آن را بصورت خرشید نقشبندی مناسب کرده است و الا نور روح بیشکل و لون وصورت است.
و گاه بود که خرشید و ماه و کواکب در حوض و دریا و چاه آب و جوی آب و آینه و مانند این مشاهده افتد. آن جمله انوار روحانیت بود و آن محال مختلف دل باشد که خیال آن را چنین نقشبندی کرده است.
و گاه بود که پرتو انوار صفات حق عزو علا بر قضیه «من تقرب الی شبرا تقربت الیه ذراعا» استقبال کند و از پس حجب روحانی و دلی عکس بر آینه دل اندازد بقدر صفای آن چنانک ابراهیم را علیهالسلام بود در ابتدا «فلما جن علیهاللیل و رای کوکبا» چون آینه دل بقدر کوکبی صفایافته بود آن نور بقدر کوکبی مشاهده افتاد و چون از زنگار طبع بتمام خلاص یافت در صورت قمر مشاهده افتاد که «فلما رای القمر بازغا» و چون آینه بکمال صافی شد در صورت خرشید مشاهده افتاد «فلما رای الشمس بازغه» و بحقیقت آنچ مشاهده نظر جان خلیل علیهالسلام میشد عکس پرتو انوار صفات ربوبیت بود که در آینه دل مشاهده میافتاد ولیکن از پس حجاب روحانی و دلی درمقام تلوین لاجرم افول میپذیرفت او میگفت «لا احب الا فلین».
بیان آنک از پس حجب بود آنک در صورتهای مختلف مینمود و آن حضرت منزه است از صورت و بیان آنک در مقام تلوین بود آنک افول میپذیرفت و او منزه است از افول و بیان آنک پرتو انوار صفات حق بود که مشاهده میافتد آنک بتعریف حق دل ذوق شهود مییافت و بر حقیقت آن حکم میکرد و دل حاکمی صادق القول است در آنچ بیند آفت کذب درو راه نیابد که «ما کذب الفواد ما رای». دل چون دل ببود دروغ نبیند حکم «هذا ربی» هم از آن پرتو خیزد که مشاهد دل است.
آنچ از انوار حق مشاهد دل شود همان نور معرف دل گردد و تعریف حال خود هم بخود کند ذوقی در جان پدید آیدحضرتی که بدان ذوق بداند آنچ دل میبیند از حضرت است نه از اغیار. این معنی ذوقی است در عبارت دشوار گنجد.
و این ذوق متفاوت افتد اگر معرف از در سمع درآید چنان بودکه موسی را بود علیهالسلام «انی اناالله» و متا معرف از پس حجب اید بواسطه بود که «من الشجره ان یا موسی انی اناالله» و چون حجب برخیزد بیواسطه شنود که «و کلمالله موسی تکلیما».
و اگر معرف از در نظر درآید و حجب باقی بود بواسطه آید چنانک خلیل را علیهالسلام بود «فلما رای الشمس بازغه قال هذا ربی» تابحقیقت ذوقی در جان پدید نیاید از تعریف «انا ربک» ترجمان زبان نگوید «هذا ربی». وچون حجب بکلی برخیزد ببواسطه آید چنانک خواجه را علیهالسلام بود«ما کذب الفواد ما رای افتمارو نه علی مایری». و عمر را رضیالله عنه هم ازین چاشنی بود که میگفت «رای قلبی ربی». و خواجه علیهالسلام در بیان مقام احسان اشارت بحصول این ذوق میکرد «ان تعبدالله کانک تراه».
و اگر کسی سوال کند که ابراهیم را علیهالسلام آن خرشید و ماه و ستاره که مشاهده افتاد در عالم باطن بود یا در عالم ظاهر؟ جواب گوییم: تفاوت نکند چون آینه دل صافی ببود گاه بود که این مشاهدات در عالم غیب بیند از عالم دل بواسطه خیال و گاه بود ه در شهادت بیند از عالم ظاهر بواسطه حس در چیزی که مناسبتی دارد و محل ظهور انوار حق تواند بود چون خرشید و ماه وستاره که پذیرای عکس پرتو انوار حقاند که «الله نور السموات والارض» که بحقیقت ببننده آن دل است و نماینده حضرت عزت و چون ذوق «هذاربی» از معرف حق باشد غیب و شهادت و ظاهر وباطن یکسان بود.
و گاه بود که صفای دل بکمال رسد و حجب شفاف شود و ارائت «سنریهم آیاتنا فیالافاق و فیانفسهم» پدید آید. اگر در خود نگرد همه حق بیند واگر در موجودات نگرد در هرچ نگرد در آن حق را بیند. چنانک آن بزرگ گفت «ما نظرت فی شیء الا و رأیتالله فیه». و چون حجب برخیزد بکلی و مقام شهود بیواسطه میسر شود گوید «ما نظرت فی شیء الا و رأیت الله قبله» واگر در بحربی پایان شهود مستغرق شود و وجود مشاهدی متلاشی گردد وجود شاهد ماند و بس. چنان بود که جنید قدسالله روحه میگفت «ما فیالوجود سویالله» درین مقام شهود جمال شاهد در آینه انسان هم نظر شاهد را بود. چنانک این ضعیف گوید. بیت
عمری است که در راه تو پای است سرم
خاک قدمت بدیدگان میسپرم
زان روی کنون آینه روی توم
از دیده تو بروی تو مینگرم
و اما الوان انوار در هر مقام آن انوار که مشاهده افتد رنگی دیگر دارد بحسب آن مقام چنانک در مقام لوامگی نفس نوری ازرق پدید آید و آن از امتزاج نور روح بود یا نور ذکر با ظلمت نفس از ضیای روح و ظلمت نفس نوری ازرق تولد کند و چون ظلمت نفس کمتر شود و نور روح زیادت گردد نوری سرخ مشاهده شود و چون نور روح غلبه گیرد نوری زرد پدید آید و چون ظلمت نفس نماند نوری سپید پدید آید و چون نور روح باصفای دل امتزاج گیرد نوری سبز پدید آید و چون دل تمام صافی شود نوری چون نور خرشید باشعاع پدید آید.
و چون آیینه دل در کمال صقالت بود نوری چون نور خرشید که در آینه صافی ظاهر شود پدید آید که نظر از قوت شعاع او برو ظفر نیابد البته.
و چون نور حق عکس بر نر روح اندازد مشاهده با ذوق شهود آمیخته شود و چون نور حق بیحجب روحی و دلی در شهود آید بیرنگی و بیکیفیتی و بیحدی و بیمثلی و بیضدی آشکارا کند و تمکین و تمکن از لوازم او شود. اینجا نه طلوع ماند نه غروب نه یمین ماند نه یسار نه فوق نه تحت نه مکان نه زمان نه قرب نه بعد نه شب نه روز. «لیس عندالله صباح و لامساء» اینجا نه عرش است نه فرش نه دنیا نه آخرت.
نور یبدوا ذا بدا استمکن
شمس طلعت ومن رآها آمن
والقوم رضوا بظلمه ذات حزن
کم قلت و کم اقول لکن مع من
ابتدا انوار صفات جمال که از عالم لطف خداوندی است در مقام شهود ازین نوع تصرفات فنا آشکارا کند که نموده آمد.
اما انوار صفات جلال که از عالم قهر خداوندی است فنا الفنا و فناءفناءاقنا اقتضا کند و بیان از شرح آن عاجز و قاصرست. اول نوری پدید آید محرق که خاصیت «لا تبقی و لا تذر» آشکارا کند که بحقیقت هفت دوزخ از پرتو آن نورست و ۱۰انوار صفات جمال مشرق است نه محرق و انوار صفات جلال محرق است نه مشرق و هر فهم و عقل ادراک این معانی نکند بل که گاه بود که نور صفات جلال ظلمانی صرف بود و عقل چگونه فهم کند نور ظلمانی که عقل «الجمع بینالضدین» محال شناسد.
و اگر فهم توانی کردن اشارت که خواجه علیهالسلام میفرماید که دوزخ را چندین هزار سال میتافتند تاسرخ گشت چند هزار سال دیگر بتافتند تا سپید گشت چند هزار سال دیگر بتافتند تا سیاه گشت و اکنون سیاه است ازین قبیل است و آتش سیاه را عقل چگونه فهم کند؟
و از آنجا که حقیقت وحدت و وحدانیت است چون نظر کنی هر کجا در دو عالم نور و ظلمت است از پرتو انوار صفات لطف وقهر اوست که «الله نور السموات والارض». از بهر این معنی بود که نور و ظلمت را بلفظ جعلیت اثبات فرمود نه بلفظ خلقیت گفت «خلقالسموات والارض و جعل الظلمات والنور». خلقیت را دیگر نهاد و جعلیت را دیگر. در ضمن این شارت معانی بسیارست فراخور هر حوصلهای نباشد.
اما صفات جلال چون در مقام فناء الفنا صولت هیبت الوهیت و سطوت عظمت دیمومیت آشکارا کند نوری سیاه مغنی مبقی ممیت محیی مشاهد شود که شکست طلسم اعظم و رفع رسوم مبهم از طلوع او پیدا گردد. چنانک شیخ احمد غزالی رحمهالله علیه رمزی درین معنی میگوید. بیت
دیدیم نهان گیتی و اصل جهان
وزعلت و عار برگذشتیم آسان
آن نورسیه ز لانقط برتر دان
زان نیز گذشتیم نه این ماند نه آن
خواجه علیهالسلام در استدعا «ارنا الاشیاء کماهی» ظهور انوار صفات لطف وقهر میطلبید. زیرا که هر چیز را که در دو عالم وجودی است یا از پرتو انوار صفات لطف اوست یا از پرتو انوار صفات قهر او والا هیچ چیز را وجودی حقیقی که قایم بذات خود بود نیست و وجود حقیقی حضرت لایزالی و لم یزلی راست چنانک فرمود «هوالاول والاخر والظاهر والباطن».
دل مغز حقیقت است تنپوست ببین
در کسوت روح صورت دوست ببین
هر چیز که آن نشان هستی دارد
یا سایه نور اوست یا اوست ببین
و صلی الله علی محمد و آله.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تفسیر برخی از آیات قرآن و احادیث درباره تجربه روحانی و نور الهی میپردازد. آغاز آن به آیهای اشاره میکند که بیان میکند دل انسان حقیقت آنچه را که میبیند، انکار نمیکند. سپس به حدیث پیامبر اسلام اشاره دارد که میفرماید انسان باید خدا را به گونهای بپرستد که گویی او را میبیند.
نویسنده توضیح میدهد که چگونه دل انسان با تکرار ذکر الله و عبادت، صیقل مییابد و از زنگار صفات بشری پاک میشود. او به توصیف انوار روحانی و مراحل مختلف مشاهده آن انوار میپردازد و میگوید که هر چه دل صافتر گردد، انوار بیشتری در آن پدیدار میشود که مشابه نور ستارگان و خورشید است.
متن تاکید دارد که این مشاهدات از طریق دل و احساسات روحانی صورت میگیرد و نه از طریق حس ظاهری. در نهایت، نویسنده به مقامات مختلف روحانی، تاثیری که انوار صفات الهی بر دل دارد و وحدت وجود اشاره مینماید و بر این نکته تاکید میکند که همه چیز از نور الهی ناشی میشود و جز او چیزی وجود حقیقی ندارد.
هوش مصنوعی: خداوند متعال میفرماید: «دل چیزی را که دیده، دروغ نمیگوید. آیا بر آنچه میبیند، نزاع میکند؟ و او نازل شده را نیز در مرتبهای دیگر دیده است.»
هوش مصنوعی: پیامبر صلیالله علیه و سلم فرمودند: «ای حسن! خداوند را طوری عبادت کن که گویی او را میبینی.»
هوش مصنوعی: بدان که آینه دل به تدریج با تاثیر یاد «لا اله الاالله» صاف و روشن میشود و زنگارهای طبیعی و تاریکیهای صفات انسانی از آن زدوده میشود. در نتیجه، دل توانایی پذیرش نورهای غیبی را پیدا میکند و سالک با توجه به روشنی دل و ظهور این نورها، با آنها آشنا میشود. در ابتدای راه، این نورها به صورت درخششها و نشانههای بیشتر خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: ای درخشش برق که از گوشههای آتشین به چشم میزنی و میدرخشی.
هوش مصنوعی: هرچقدر که صیقل بیشتر شود، نور قویتر و بیشتری ایجاد میشود. این نورها شبیه به نور چراغها، شمعها و آتشهای روشن به نظر میرسند. سپس، نورهای آسمانی نمایان میشوند که ابتدا به شکل ستارههای کوچک و بزرگ و سپس به شکل خورشید ظاهر میشوند. در نهایت، نورهای فرشتگان از دنیا نمایان میگردند. این جمله نیاز به توضیح بیشتری دارد، اما امیدواریم به طور خلاصه بیان شده باشد.
هوش مصنوعی: منبع نورها و انرژیهای متفاوت شامل مواردی چون روحانیت سالک، ولایت شیخ، نبوت و ارواح انبیا، اولیا، مشایخ و مقامهای والا میشود. همچنین ذکر «لا اله الا الله» و دیگر اذکار، قرآن، اسلام، ایمان و انواع عبادات و طاعات، هر یک به نوعی نوری خاص خود را دارند. این نورها از هر کدام از این منابع به طور مناسب و مرتبط با آنها سرچشمه میگیرند و هر یک از این جلوهها طعم و رنگ خاصی دارند.
هوش مصنوعی: وقتی که نورها از موانع و حجابها خارج میشوند، خیال دیگر نمیتواند در آن تصرف کند. در این حال، رنگها و اشکال مختلفی مشاهده میشود که همگی بیرنگ، بیصورت، بیمحل و بیشکل هستند. نور مطلق، که از همه این ویژگیها پاک و منزه است، وجود دارد. هر شکلی و رنگی که خیال درک میکند، تنها از آلودگیهای حجابهای صفات انسانی ناشی میشود. اما زمانی که به روحانیت خالص وصل میشود، این صفات هیچ ارزشی نخواهند داشت و در عوض، درخشش و تلألویی بیرنگ و بیشکل پدیدار میشود. برای توضیح اینکه هریک از این انواع مختلف از چه منبعی نشأت میگیرد، در اینجا به طور مختصر اشاره شده است.
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، هر وقت نور و روشنایی پدیدار شود، بیشتر به منبع ذکر و وضو مرتبط است، و گاهی این نور قویتر میشود و باعث میشود که حجابهای صفات انسانی کنار بروند، مانند ابر که کنار میرود و نور روحانی به وضوح دیده میشود. داستانی از یک مرید که پس از وضو گرفتن به خلوت رفت و ناگهان فریاد زد که خدا را دیده است، چنین است که شیخ متوجه شد این فقط نور وضوی او بوده و نه ملاقات واقعی با خدا. شیخ به او گفت این نور خودت است و نه از جایی دیگر آمده.
هوش مصنوعی: آنچه در شکل چراغ و شمع دیده میشود، نمادی است از نورهایی که میتواند از مقامهای معنوی مانند ولایت شیخ یا مقام نبوت ناشی شود. همچنین میتواند نمایانگر علم و نور قرآن یا نور ایمان باشد. در واقع، آن چراغ و شمع به دل مربوط میشود و به اندازهای که از این منابع نور دریافت کرده، روشنایی دارد. اگر هم کسی قندیل یا مشکاتی ببیند، همان تعبیر به کار میرود و خداوند دل را به این شکل توصیف کرده است که نور او مانند نوری است که در مشکاتی وجود دارد و در آن چراغی روشن است.
هوش مصنوعی: آنچه در وجه علویات دیده میشود، مانند ستارهها و سیارات، ناشی از انوار روحانی است که بر آسمان دل نمایان میشود. وقتی دل به اندازه کافی صاف باشد، نور روح به اندازه یک ستاره درخشان میگردد. گاهی ستارهای در آسمان میبینیم و گاهی در مکانی دیگر، و این به حسب وضعیت دل انسان است. اگر دل صاف و پاک باشد، ستاره و نور روح نمایان میشود. همچنین، ممکن است انسان حس کند که نفسش چنان صاف شده که مانند آسمان به نظر میآید و دلش همانند ماه میدرخشد. اگر دل تمام باشد، کاملاً صیقلی است، اما اگر نقصی دارد، به همان میزان کدورت در آن باقی مانده است. وقتی دل به کمال صفا برسد و نور روح را به خود جذب کند، مانند خورشید تجلی میکند. اگر صفای دل زیاد شود، خورشید درخشانتر و واضحتر خواهد بود. اگر همزمان ماه و خورشید دیده شوند، ماه نشانگر دل است که از نور روح روشن شده و خورشید نشانه روح است که هنوز پشت حجاب قرار دارد. در حقیقت، نور روح غیرقابل شکل و رنگ است.
هوش مصنوعی: گاه پیش میآمد که نور خورشید، ماه و ستارهها در آبهای حوض، دریا، چاه، جوی آب و آینه و مانند اینها دیده میشد. این نورها نمایانگر روحانیت بودند و در واقع تصویرهایی بودند که ذهن مختلف دل، آنها را به این شکل ترسیم کرده بود.
هوش مصنوعی: در بعضی از مواقع، نور صفات حق به کسی که به او نزدیک میشود، تابیده و از پشت حجابهای روحانی و دلی، انعکاسی بر آینه دل او میاندازد به اندازهای که دل او صاف است. مانند ابراهیم خلیل در آغاز، زمانی که به شب افتاد و ستارهای را دید. آینه دل او به اندازه نور یک ستاره صاف بود و بنابراین آن نور را به اندازه یک ستاره مشاهده کرد. بعد از آن، زمانی که از زنگارهای طبیعی خود رهایی یافت، به صورت ماه درخشنده مشاهده کرد. و وقتی که آینه دلش به کمال صافی رسید، به صورت خورشید مواجه شد. حقیقتی که ابراهیم خلیل در نظر داشت، انعکاس نور صفات ربوبیت بود که در آینه دلش نمایان میشد، اما به دلیل حجابهای روحانی و دلی، این ظهور در مقام تغییر، در نهایت به افول میانجامید. او میگفت که تنها عشق به حق را میخواهد.
هوش مصنوعی: بیان آنکه حقیقت در پس پردهها نهفته است و در اشکال مختلف خود را ظاهر میسازد. آن مقام از هر گونه شکل و نمود عاری است. همچنین، وقتی به مقام تنوع و تغییر میرسد، از افول و زوال نیز پاک است. این حقیقت، نوری از صفات الهی است که با دیدن آن، دل به لذت شهود میرسد و به آن حقیقت حکمی میکند. دل همیشه در آنچه میبیند، راستگو است و هیچ دروغی نمیتواند به آن راه یابد؛ زیرا هرگز دل به کسی دروغ نمیگوید. این حکم که "او خداست" نیز از همین نور ناشی میشود که دل به آن مشغول است و درک میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که دل به نور حق روشن میشود، این نور میتواند معرفتی در دل ایجاد کند و شخص در حال خود به نوعی شهودی دست پیدا کند. اگر فردی به این ذوق پی ببرد، متوجه میشود آنچه دل دیده، از خداوند است و از او نیست. این مفهوم همچنان که پیچیدگی و سختی دارد، در واقع دارای ذوق و لذت معنوی است.
هوش مصنوعی: این احساس متفاوت زمانی به وجود میآید که معبودی از طریق حس شنوایی به انسان معرفی شود، بهطوریکه همانند تجربه موسی علیهالسلام باشد که میگفت: «من خداوند هستم». وقتی که واسطهها و پردهها کنار بروند، انسان بهطور مستقیم میتواند صدای خدا را بشنود و تجربهای شبیه به حالتی پیدا کند که موسی بهطور مستقیم با خداوند صحبت کرده است.
هوش مصنوعی: اگر شناخت از دید خارج شود و حجابها باقی بمانند، مانند حالتی که خلیل علیهالسلام داشت وقتی که گفت: «وقتی خورشید را دیدم، گفتم این پروردگار من است.» در واقع حقیقت در جان او به وجود نیامد و نمیتوان با زبان گفت: «این پروردگار من است.» ولی وقتی همه حجابها به طور کامل کنار بروند، حالت چشیدن حقیقت به وجود میآید، مثل جملهای که خواجه علیهالسلام بیان کرد: «قلبم چیزی را که دید، انکار نکرد.» عمر رضیالله عنه نیز از همین حالت برخوردار بود که میگفت: «چشم دل من پروردگارم را دید.» و خواجه علیهالسلام در بیان مقام احسان به این حقیقت اشاره میکرد که «اگر خدا را بپرستید، گویا او را میبینید.»
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد که آیا ابراهیم، علیهالسلام، دیدن خورشید و ماه و ستاره در عالم باطنی بود یا در عالم ظاهری، باید بگوییم که تفاوتی ندارد. زیرا دل او که مانند آینهای صاف بود، گاهی این مشاهدات را در عالم غیب از طریق خیال میدید و گاهی در عالم شهادت از طریق حس و در چیزهایی که با آن ارتباط داشت. این اشیاء مانند خورشید و ماه و ستاره، که توانایی دریافت نور حق را دارند، نمایانگر پیامی از وجود حق هستند. بنابراین، در واقع بیننده آن دل است و نشاندهنده عظمت الهی است و زمانی که انسان چشیدن حقیقت را تجربه میکند، غیب و شهادت و ظاهر و باطن برای او یکسان میشود.
هوش مصنوعی: گاهی دل چنان پاک و صاف میشود که حجابها کنار میروند و نشانههای الهی در بیرون و در درون انسان نمایان میشود. اگر کسی در درون خود تأمل کند، حقیقت را مشاهده میکند و اگر به موجودات بنگرد، در هر چیزی حقیقت را میبیند. چنانکه یک عارف بزرگ گفت: "چیزی را نمینگری مگر اینکه خدا را در آن میبینی." وقتی حجابها کاملاً کنار بروند و مقام شهود بدون واسطه حاصل شود، گفته میشود: "چیزی را نمینگری مگر اینکه خدا را قبل از آن میبینی." اگر کسی در دریای بیکران شهود غرق شود و وجود مشهود ناپدید شود، تنها وجود شاهد باقی میماند. به همین خاطر، جنید قدسالله روحه میگفت: "در وجود چیزی جز خدا نیست." در این مقام شهود، جمال خداوند در آینه انسان نیز دیده میشود.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در مسیر تو هستم و سرم را به زمین میسایم و خاک پای تو را به چشمهایم تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: از آن رو اکنون در آینه، چهرهات را میبینم و با چشمهای خود به روی تو مینگرم.
هوش مصنوعی: در هر مرتبهای که نورها مشاهده میشوند، رنگ آنها با توجه به آن مرتبه متفاوت است. به طور مثال، در مرحلهای که نفس در حالت غفلت است، نوری آبی ظاهر میشود که این نتیجه ترکیب نور روح و ذکر با تاریکی نفس است. وقتی تاریکی نفس کاهش یابد و نور روح افزایش یابد، نوری قرمز دیده میشود. همچنین زمانی که نور روح غالب شود، نوری زرد نمایان میشود. وقتی که تاریکی نفس کاملاً برطرف گردد، نوری سفید مشاهده میشود. اگر نور روح با قلب صاف ترکیب شود، نوری سبز ایجاد میشود و در نهایت، زمانی که دل کاملاً صاف است، نوری همچون نور خورشید با شعاعها پدیدار میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که قلب انسان به طور کامل پاک و صاف باشد، نوری شبیه به نور خورشید در آن جلوهگر میشود. اما قدرت نوری که به طور مستقیم از آن میتابد، به قدری زیاد است که چشم انسان نمیتواند به راحتی به آن نگاه کند یا از آن بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: زمانی که نور حق بر روح بتابد، تجربهای روحانی و ادراکی به وجود میآید. در این حالت، نور حق بدون هیچگونه حجاب و مانعی در دل و روح وارد میشود و خود را بدون رنگ، کیفیت، حد و شبیه و ضد نمایان میسازد. در این حال، وجود آرامش و استحکام جزء لوازم آن است. در این فضا نه صبح و نه شب، نه راست و نه چپ، نه بالا و نه پایین، نه مکان و نه زمان وجود دارد. همچنین در اینجا نه عرش وجود دارد و نه زمین، نه دنیا و نه آخرت.
هوش مصنوعی: اگر نوری به نمایش درآید، خورشید طلوع میکند و کسی که آن را ببیند، به آن ایمان میآورد.
هوش مصنوعی: و مردم به ظلم خود راضی هستند، در حالی که چقدر گفتم و میگویم، اما با چه کسی باید صحبت کنم؟
هوش مصنوعی: ابتدا ویژگیهای زیبایی که از عالم لطف خداوندی ناشی میشود، در مقام مشاهده، بهصورتی آشکار بر این نوع تغییرات فنا اثر میگذارد و خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اما جلوههای صفات جلال که مربوط به قدرت و قهر خداوند است، به گونهای است که همه چیز را نابود میکند و هیچ توضیحی قادر نیست آن را به درستی بیان کند. ابتدا نوری ظاهر میشود که خاصیت «نمیماند و چیزی را باقی نمیگذارد» را نشان میدهد، به طوریکه به واقع هفت دوزخ از آن نور ناشی میشود. از سوی دیگر، جلوههای صفات جمال روشنایی هستند ولی جلوههای صفات جلال مانند آتش سوزان هستند. درک این معانی برای هر عقل و فهمی ممکن نیست؛ چرا کهگاه ممکن است که نور صفات جلال حالت ظلمانی بگیرد و عقل چگونه میتواند نور ظلمانی را درک کند، در حالی که جمع بین ضدین برای عقل محال است.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی مفهوم را درک کنی، استاد میگوید که دوزخ مدتهای مدید میسوخته تا به رنگهای مختلفی درآید؛ ابتدا قرمز شده، سپس سفید و بعد سیاه. اکنون نیز سیاه است. در این بین، عقل چگونه میتواند آتش سیاه را درک کند؟
هوش مصنوعی: حقیقت وجود و یکتایی به گونهای است که اگر به هر دو جهان نور و تاریکی بنگری، خواهی دید که اینها از تابش صفات رحمت و قدرت او ناشی میشوند. بنابراین، در این مورد نور و تاریکی را به واژهای به نام "جعلیت" نسبت داده است، نه با واژه "خلقیت". او فرموده است که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکی و نور را جعل کرد. این دو مفهوم ("خلق" و "جعلیت") از یکدیگر متمایز هستند و در این موضوع معانی عمیق و بسیاری وجود دارد که درک آنها برای هر کسی ممکن نیست.
هوش مصنوعی: در مقام فنا و از بین رفتن هر چیز، صفات جلال خداوند به وضوح دیده میشود و به نظر میرسد که قدرت الهی و عظمت ابدی آن در یک نور غیرقابل وصف جلوهگر میشود. این حالت به گونهای است که اسرار بزرگ و معانی مبهم درخشیدن او را نشان میدهد. به همین ترتیب، شیخ احمد غزالی رحمتاللهعلیه نیز در این باره اشارهای کرده است.
هوش مصنوعی: ما دنیای پنهان و حقیقت جهان را مشاهده کردیم و به سادگی از زشتی و عیبها عبور کردیم.
هوش مصنوعی: این جوانی که در اوج زیبایی و تازهگی است، از تمام مراحل و فازهای زندگی فراتر رفته است. نه به گذشتهاش تعلق دارد و نه به آیندهاش، در حال حاضر زندگی میکند و هیچکدام از گذشته یا آینده برای او باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: خواجه علیهالسلام در دعا خود درخواست میکرد که اشیاء را همانطور که هستند ببینند. زیرا هر چیزی که در این دو عالم وجود دارد، یا از نور صفات لطف خدا ناشی میشود یا از نور صفات قهر او. در غیر این صورت، هیچ چیزی وجودی واقعی و مستقل از خود ندارد. وجود حقیقی فقط مختص حضرت بینهایت و ازلی است، همانطور که فرمود: «او نخستین و آخرین و پنهان و آشکار است».
هوش مصنوعی: دل، هسته و باطن حقیقت است، مانند مغزی که درون پوست قرار دارد. به شکل ظاهری توجه نکن، بلکه روح و عمق دوستی را ببین.
هوش مصنوعی: هر چیزی که نشانه وجود دارد، یا خودش امری واقعی است یا سایهای از نور او. با دقت نگاه کن.
هوش مصنوعی: و درود خدا بر محمد و خاندان او.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.