گنجور

 
ازرقی هروی

قطعۀ مدح مرا چون دل و چون دیدۀ خویش

از پی فخر بدارند بزرگان عجم

پس من آری به تن خویش فرستم بر تو

مدح گویم که مگر مزد فرستی به کرم

تو به دینار کسان آب مرا تیره کنی

حشمت شعر و خط من بفروشی به درم

لیکن آخر ز چنان روی کجا بتوانم

برسانم به وجیه و به شرف شکر تو هم ؟

گر به مدح تو کنون هیچ قلم بردارم

این سر انگشت قلم گیر قلم باد ، قلم

 
 
 
فرخی سیستانی

روز خوش گشت و هوا صافی وگیتی خرم

آبها جاری و می روشن و دلها بی غم

باغ پنداری لشکر گه میرست که نیست

ناخنی خالی از مطرد و منجوق و علم

خاک هر روزی بی عطر همی گیرد بوی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

چون بزاد آن بچگان را، سر او گشت به خم

وندر آویخت به روده، بچگان را، به شکم

بچگان زاد مدور تنه، بی‌قد و قدم

صد و سی بچهٔ اندر زده دو دست به هم

قطران تبریزی

تا جهان از گل خرم شده چون باغ ارم

آهو ایمن شده بر سبزه چو مرغان حرم

از بر سوسن بین برگ گل زرد و سپید

چو پراکنده بمینا در دینار و درم

لاله و سبزه بهم در شده از باد بهار

[...]

امیر معزی

موسم عید و لب دجله و بغداد خُرَم

بوی ریحان و فروغ قدح و لاله به هم

همه جمع اند و به یک جای مهیا ‌شده‌اند

از پی عشرت شاه عرب و شاه عجم

رکن اسلام ملک شاه جهانگیر شهی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سوزنی سمرقندی

صاحب عالم عادل ملک اهل قلم

ملکت آرای وزیر ملک ترک و عجم

ملک ترک و عجم را تو وزیری فرخ

همچو برسید صدیق و چو بر آصف جم

آسمان قدر وزیری که بپیروزی بخت

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۷ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه