مرا تا کی فلک رنجور دارد
ز روی دلبرم مهجور دارد
به یک باده که با معشوق خوردم
همه عمرم در آن مخمور دارد
ندانم تا فلک را زین غرض چیست
که بیجرمی مرا رنجور دارد
دو دست خود به خون دل گشادست
مگر بر خون من منشور دارد
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
مرا تا کی فلک رنجور دارد
ز روی دلبرم مهجور دارد
به یک باده که با معشوق خوردم
همه عمرم در آن مخمور دارد
ندانم تا فلک را زین غرض چیست
که بیجرمی مرا رنجور دارد
دو دست خود به خون دل گشادست
مگر بر خون من منشور دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرد را پیش خود دستور دارد
دل از هر ناپسندی دور دارد
سوادش دیده را پر نور دارد
سماعش مغز را معمور دارد
دلم در عشق چندان شور دارد
که گر درعرش پیچد زور دارد
که تا نامحرمان را دور دارد
که شه در خلوت در آنجا سور دارد
چنان شمعی کسی بی نور دارد؟
چنان روحی کس از خود دور دارد؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.