بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او
پهلوی هر که نشینیم بسوزد دل او
جان من مایل آن لاله رخ از داغ دل است
نیست چون شاخ گل از باد هوا مایل او
مشکلی از لبت ای غنچه دهان دارد دل
به یکی خنده شیرین بگشا مشکل او
سگ او خوابگهش کعبه آن کوی بود
بخت بیدار که دارد چو سگ مقبل او
خال ابروی ترا کوکب بختست بلند
کز سعادت شده اوج مه نو منزل او
خالی از داغ دلی لاله صفت کی باشد
عاشق سوخته گل گل ندهد از گل او
غیر حسرت دل اهلی نشدش حاصل هیچ
آه ازین حسرت و وای از دل بیحاصل او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیر آن است که در دیده بود منزل او
خوب دیده ست گر آن ماه بخواهد دل او
مشکلی گر شود از جانب زلفش دل را
نگشاید به جز از باد کسی مشکل او
اگر از رنج طلب در ره او طالب را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.