روز گذشته هم از اصغای الفاظ کتاب کریم گوش را پیرایه و از استیفای معانی آن کریم کتاب ها هوش را سرمایه نرست، تو فارغی و به افسوس می رود ایام. امشب بنوره و بنیادی به دستیاری خوی غذا باره و نفس شکم خواره چیده شده که دیداری ناقص توان کرد وگفتار پریشان توان راند. ولی مرا شامگاهان با این نهاد سست پی و آخشیج گسسته رگ نیروی طی مسافت و حواس فهم معانی نیست اگر دلجویی خاکساران را گناه نمی دانی، عصر گاهان که گوهر هوا سردی گرفت با کتاب و ملاباشی بیا و هر چه خواهی بخوان و هر هنگام خواهی برو. شام مرا در یکی از آن بشقاب های مسی تنگ ظرف تنک مایه بکش و بفرست زیاده بر آن لازم نیست، مرا کافی است. دیگری نمی خواهد حرره یغما.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.