بیست و هشتم محرم است، قرب اندیش خدمت قبله گاهی حاجی آمدم، پریشانش دیدم موجب پرسیدم؟ شطری رنج امیدگاهی ارباب را موافق تحریر حضرت و تقریر روندگان اعادت کرد. زیادت از آنچه نگارش توان، از هوشم اثر و از خویشم خبر نماند.جز دعای صحت پاک وجودش به نقد چاره ای ندیدم. اگر یاران تیتال بازم به اغراق زبان بازی معیوب نسازند، به جرات می گفتم دردش به دل و رنجش را به جان خریدارم. به حقوق صفا سوگند چندان پراکنده حواسم و پریشان قیاس که مزید بر آن متصور نیست. چنان وجود مبارک که چون فضل خدائی فیضش عام است و بی بذل اقدامش پخته آمال پخته خواران و خامکاران خام فرسوده آسیب و آسوده فراش باشد. اگر چه صباحی دو جای هزار دریغ است، من و امثال من که به اقتضای فقدان اثر و نقصان خطر دردی از نهاد دوست نتوانیم پرداخت و گردی بر گونه دشمن افشاند، شکسته مزاج و سال ها گرفتار علاج باشیم، حکایتی و جای شکایتی نیست.
توقع از لطف سرکاری آن است که محض وصل ذریعت نوید سلامت وی و مژده استقامت خود و قاطبه بستگان را در طی شطر و سطری دو نگار آورده، اگر خود مصحوب ابر و باد است، ارسال که پراکنده روان را از بند تزلزل و دل نگرانی رهائی خیزد، خالی از اطناب مترسلانه رهی را بی دولت آگهی تاب و آرامش بر شاخ آهو و پرعنقاست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به بیان حال و روز شخصی میپردازد که در بیست و هشتم محرم به دیدار حاجی میرود و از نوسانات حال او نگران است. او به وضوح غم و دردهای حاجی را احساس میکند و تنها دعا برای سلامتی او را در دل دارد. نویسنده به پراکندگی افکار و پریشانی ذهن خود اشاره میکند و از عدم توانایی در کمک به دوستش صحبت میکند. او توقع دارد که لطف و محبت حاجی، سلامت خود و بستگانش را نوید دهد و به آنها آرامش ببخشد. در نهایت، متن به این نکته میپردازد که وجود مبارک حاجی مانند فیض خداوندی است که به همهی نیازمندان کمک میکند.
هوش مصنوعی: بیست و هشتم محرم است. به یاد خدمت به پیشوای خود، به حرم رفتم و دیدم که حالتی پریشان دارد. از او علت را پرسیدم. او در میان درد و رنج امیدوار بود که اربابش به راهنماییهای قبلیاش برگردد. بیش از آنچه که بتوانم بنویسم، از تأثیراتش و از خودم چیزی درنیاوردم. جز دعا برای سلامتی او چارهای نداشتم. اگر دوستانم به اغراق و بازی با کلمات نپردازند، با کمال اطمینان میگویم که درد او را به دل و رنجش را به جان خود میخرم. به آرامش وعده داده شده قسم میخورم که حواسم آنقدر پراکنده و پریشان است که بیشتر از این ممکن نیست. وجود مقدس او هم چون فضل الهی، فیضش همگانی است و بیتلاشش، آرزوهای پخته و خام را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر چه صبح دو بار هزار افسوس است، من و امثال من که به دلیل فقدان اثر و خطر نمیتوانیم دردی از نهاد دوست بزداییم و بر دشمن گردی بریزیم، سالهاست که گرفتار درمان هستیم و حکایتی برای شکایت نداریم.
هوش مصنوعی: توقع از مهربانی بیدلیل این است که به اندازهای که میتواند، خبر خوب برای سلامت خود و دیگران را ارائه دهد. اگر او خود درگیر مشکلاتی است، ارسال این پیام میتواند کمک کند تا نگرانیها و تردیدها برطرف شود و آرامش به زندگی بازگردد. این موضوع نیازمند بیان ساده و بدون اطناب است تا به قلوب آسیبدیده امید و آرامش ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.