گنجور

 
یغمای جندقی

به ناله تا نفسم آه صبحگاه گرفت

زمین به ناله درآمد زمانه آه گرفت

فتوح مملکت دل که صد سپاه نکرد

هجوم نرگس مستت به یک نگاه گرفت

از آن زمان که خطت گرد بدر هاله کشید

به سینه طشت همی می زنم که ماه گرفت

فقیه گفت که یغما پیاله می گیرد

بلی گرفت و به فرمان پادشاه گرفت