شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۶
ذات احدیت است این ذات
بی اسم و صفت کجاست آیات
گفتم او را به شرط لاشئی
یعنی مطلق از این حکایات
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۷
گفتم که عبارتی ز وحدت
گویم به طریق استعارت
چون آتش عشق او برافروخت
هم عقل بسوخت هم عبارت
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۹
ذات احدیت است این ذات
بی اسم و صفت کجاست آیات
گفتم او را به شرط لا شیی
یعنی مطلق ازین حکایات
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۶۰
گفتم که عبارتی ز وحدت
گویم به طریق استعارت
چون آتش عشق او برافروخت
هم عقل بسوخت و هم عبارت
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۶۷
هر چیز که آن متاع دنیاست
بیگانه ز ماست بشنو این راست
گر گندم دهر کاه گردد
بر ما بجوی چو یار با ماست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۳
این ظلمت و نور جسم و جان است
وین هر دو حجاب عارفان است
گر کشف غلطای اینها
ما را به خدا یقین همان است
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۶
دل آینه دار حضرت اوست
دل بندهٔ خاص خدمت اوست
دل مظهر حضرت الهی است
دل منزل نزل نعمت اوست
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۸۵
دل منزل نزل پادشاهی است
دل آینهٔ جمال شاهی است
در آئینهٔ تمام اشیا
سری بنما به ما کماهی است
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹۷
مطلوب خود است و طالب خود
چه جای خیال نیک یا بد
موجود غرض بگو کدام است
غیری او را چگونه یابد
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۰
در عین تو او چو خود نماید
حالی به صفات تو بر آید
گر نیک و بد است از تو بر تست
آن نور ترا به تو نماید
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۲
در جملهٔ مرتبه بر آید
در مرتبه ها همه نماید
وین طرفه که این همه مراتب
در وحدت او نمی فزاید
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۵
در جمله مرتبه برآید
در مرتبه ها همه نماید
وین طرفه که این همه مراتب
در وحدت او نمی فزاید
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۶
در عین تو او نکو نماید
عالی به صفات تو نماید
گر نیک و بد است از تو بر تو
آن نور تو را چو او نماید
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۶۱
مطلوب خود است و طالب خود
چه جای خیال نیک یابد
موجود بود عرض کدام است
غیری او را چگونه یابد
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۶۴
آن دلبر شوخ مست بنگر
آن یار که با من است بنگر
در دیدهٔ مست ما نظر کن
کآئینهٔ روشن است بنگر
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۰
نه دار بماند و نه دیار
نه یار بماند و نه اغیار
نه جام بماند و نه باده
نه مست بماند و نه هوشیار
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۱
واحد به کثیر گشته ظاهر
کثرت معقول نزد ناظر
غیرت داری ز غیر بگذر
عینش می بین و باش ناظر
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۴
نه دار بماند و نه دیار
نه یار بماند و نه اغیار
نه جام بماند و نه کاسه
نه خمر بماند و نه خمار
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۷
آن دلبر شوخ مست بنگر
آن یار که با من است بنگر
در دیدهٔ مست ما نظر کن
کآئینهٔ روشن است بنگر
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۳
از جام و حباب آب می نوش
می نوش چو عارفانه و می پوش
گویی چه کنم چه چاره سازم
در راه خدا به جان همی کوش