سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳
ماییم به کوی یار دلجوی
دیوانه زلف آن پری روی
ما راست بتی که تنگ خوی است
ماییم و دلی گرفته آن خوی
چون در دل و چشم ماست جایت
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۰
دیدی که محمد مظفر
در کسوت فاقه چون به سر برد
میزیست به جامههای کرباس
وانگه که بمرد در کول مرد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷۶
آنانکه مقربان شاهند
وینان که ملازمان میرند
ده روز دگر اگر ازین شهر
هر یک سر خویشتن نگیرند
اینها ز برهنگی بسوزند
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۰
از آبله جرب تن من
شاخی است که غنچه گشت بارش
هر عضوی و صد هزار غنچه
هر غنچه و صد هزار خارش
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۰
ای تاج سر همه افاضل
ای لطف تو روح را سکینه
هستت ملکی ملک صفاتی
در طبع عدوت جز سگی نه
ای قبله مقبلان در تو
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در نعت حضرت رسول (ص)
ای ذروه لامکان مکانت
معراج ملایک آستانت
سلطانی و عرش تکیهگاهت
خورشیدی و ابر سایهبانت
طاقی است فلک ز بارگاهت
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - مستان الست
ماییم کشیده داغ شاهی
مستان شراب صبحگاهی
ز آیینه دل به می زدوده
زنگار سپیدی و سیاهی
بر لوح جبین یار خوانده
[...]