گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

ای رنگ عارض تو، آتش در آب بسته

وی چین طرّة تو ، از مشک ناب بسته

جادوی غمزۀ تو ،بگشاده دست صنعت

بر عارض تو از خط، نقشی بر آب بسته

نرگس ز شرم چشمت، در پیش سرفکنده

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب

زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی

هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری

هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی

گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - وقال ایضاً یمدحه

 

ای گفته جان جانها، روزی هزاربارت

کز چشم زخم بادا، ایزد نگاهدارت

بر بوی آنکه یابد، تشریف دست بوست

ای بس که چشم گردون، کردست انتظارت

آفاق ملک روشن، از رای دل فروزت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - و قال ایضآ یمدح الصّذر السّعید رکن الدّین صاعد

 

ای در محیط عشقت، سر کشته نقطۀ دل

وی از جمال رویت، خوش گشته مرکز گل

زلف تو بر بنا گوش، ثعبان و دست موسی

خال تو بر نخدان ، هاروت و چاه بابل

دو رسته درّ دندان، چون از رخت بتابد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - ایضاً له

 

ای سروری که زیبد ، کز نعل مرکب تو

در دست و پای دولت، خلخال و پاره باشد

خورشید چرخ پیما ، با آن شکوه و هیبت

در موکب جلالت ، خود یک سواره باشد

در معرضی که خشمت ، آهخت تیغ کینه

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۵ - وله ایضا

 

دریا دلا تو آنی، کز فیض طبع روشن

گرد سواد شبهت، از روی دین بشستی

پیشت نهاد گردون، هر ارزو که کردی

زان پیشتر که گفتی، زان بیشتر که جستی

در نوبت بزرگی، هر چند چون فذلک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode