رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۲
جوانی گسست و چیره زبانی
طبعم گرفت نیز گرانی
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۸۴ - به شاهد لغت فرخو، بمعنی پاک کردن کشت و باغ، پیراستن تاک رز و گزین کردن کشت
گر نیستت ستورچه باشد
خری بمزد گیر و همی رو
مر کشت را خود افکن نیرو
رز را بدست خود کن فرخو
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۸۵ - به شاهد لغت شنگینه، به معنی چوبی که گاو (بدان) رانند
شنگینه بر مدار تو از چاکر
تا راست ماند او چو ترازو
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح عمید حسن
امروز هیچ خلق چو من نیست
جز رنج ازین نحیف بدن نیست
لرزان تر و نحیف تر از من
در باغ شاخ و برگ سمن نیست
انگشتریست پشت من گویی
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن
ای سرد و گرم دهر کشیده
شیرین و تلخ دهر چشیده
اندر هزار بادیه گشته
بر تو هزار باد وزیده
بی حد بنای آز کآشفته
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوسعید
ای مایه سعادت ای بوسعید
ای از سعود گشته مرکب
جاهت ز چرخ یافته میدان
رایت ز مهر ساخته مرکب
روحی ز عیب و نقص منزه
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸
تا کی سخن ز حاضر و غائب
بر خود نگشته هیچ مراقب
نشناخته وجوب ز امکان
بدهی قرار ممکن و واجب
ننموده رتبهای و نمایی
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۷
امروز روز عید غدیر است
بر دست شاه چشم فقیر است
گردون خمیده پیش زمین است
دریا کفیده پیش غدیر است
عالم پر از نشاط و سرور است
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - یا مرگ یا تجدد
هرکو در اضطراب وطن نیست
آشفته و نژند چو من نیست
کی میخورد غم زن و دختر
آن را که هیچ دختر و زن نیست
نامرد جای مرد نگیرد
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در صفت شب و منقبت علی (ع)
شب برکشید رایت اسود
لون شبه گرفت زبرجد
شد چیره بر عمائم خضرا
بار دگر علائم اسود
گفتی ز نو سلالهٔ عباس
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۶ - دل شکسته
بدرود گفت فر جوانی
سستی گرفت چیرهزبانی
شد نرم همچو شاخهٔ سوسن
آن کلک همچو تیغ یمانی
نزدیک سیر و کندو کسل شد
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در تهنیت عید مولود مسعود مهدی موعود
خالت بتا به عارض نیکو
باشد حدیث آتش و هندو
چشم و خط تو در نظر آید
یا در چمن همی چمد آهو
در حیرتم ز زلف تو بر رخ
[...]