×
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲
کیست که قصهٔ مرا پیش نگار من برد؟
باد به گوش او مگر ناله زار من برد
نامه نوشتهام بسی نیست کبوتری چرا؟
کو بر من بیاید و نامه به یار من برد
بار دل و بلای جان، من به کدام تن کشم؟
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷
هندوی زلف سرکشت با تو نشسته رو به رو
حال مشوش مرا با تو گشود مو به مو
از همه سوی میدهد، بوی حبیب لاجرم
میروم از هوای تو، همچو نسیم سو به سو
کرد ز سر حال من، مردم شهر را خبر
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مدح و ثنای راستین
جام صبوح میدهد نور و صفای صبحدم
گویی آفتاب وش نور فزای صبحدم
صبح رسید و میرود یکدمهای که حاضر است
از می و چنگ ساز کن برگ و نوای صبحدم
خاست هوای صبحدم جان به تن پیاله ده
[...]