گنجور

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - د‌ر مدح حاجی میرزا آقاسی فرماید

 

دو قلاع کفرند با هم مصاحب

یکی تیغ خسرو یکی‌کلک صاحب

یکی خرمن ظلم را برق خاطف

یکی‌کشتهٔ عدل را مزن ساکب

یکی ضبط ملک عجم را مزاول

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - و له ایضاً فی مدحه

 

بهادر شه ای شهریاران ‌غلا‌مت

قضا و قدر هردو در اهتمامت

به خاصان درافتاده غوغای عامی

ز ادراک خاص و ز انعام عامت

جهان آفرین زافرینش ندارد

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱ - در زمان ولیعهدی شاهنشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی خلد الله ملکه فرماید

 

الا ای خمیده سر زلف دلبر

که همرنگ مشکی و همسنگ‌گوهر

چو فخری عزیز و چو فقری پریشان

چو کفری سیاه و چو ظلمی مکدر

همه سایه در سایه‌یی همچو بیشه

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۰ - در تعریف کتاب باده بی‌خمار و ستایش خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه طاب‌الله ثراه گوید

 

لبالب کن ای مهربان ماه ساغر

از آن آب‌گلگون از آن آتش تر

کزان آتش تر بسوزیم دیوان

وز آن آب‌گلگون بشوییم دفتر

همای من ای باز طوطی تکلم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۳ - در مدح صدر اعظم

 

چو شد ز اختران دوش این سبز طارم

درآگین چو اورنگ فیروزهٔ جم

کنار افق از شفق ‌گشت رنگین

چو پهلوی سهراب از تیغ رستم

کواکب پس هم فروزان ز مشرق

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۳۳

 

چو از نعمت حق شود بنده غافل

خداوند بر وی بلایی فرستد

تو گویی بلا نعمتی هست دیگر

که غافل ز بیمش خدا را پرستد

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۶

 

تویی چرخ و بس بد ترا فخر رفعت

منم خاک و بس بد مرا ذُلّ پستی

شکستی دلم را ولی شکر گویم

که دل از شکستن پذیرد درستی

قاآنی
 
 
sunny dark_mode