هجر خدایا بس است زود وصالی بده
شوق مده اینهمه یا پر و بالی بده
خوبی خود را بگیر از دلم اندازهای
آینه آوردهام عرض جمالی بده
ای دل وحشت گریز اینهمه دهشت چرا
فرصت حرفی بجو شرح ملالی بده
از پی یک نیم جان چند تقاضای ناز
میدهم اینک به تو لیک مجالی بده
ساده فریب کسی وصل نبخشی مبخش
نیم فسونی بدم وعده وصالی بده
یاد غزلهای تو وحشی و این ذوق عشق
بیهده گردی بس است دل به غزالی بده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوتی است به نزدیکی و وصال با خداوند. شاعر با ناراحتی از دوری و هجران خداوند سخن میگوید و از او درخواست وصال و نزدیکی دارد. او از احساس شوق و عشق به معشوق سخن میگوید و در عین حال طلبی از زیبایی و خوبی را دارد. دلش را از وحشت و اضطراب خالی میکند و از خدا میخواهد که فرصتی برای ابراز احساساتش به او بدهد. در نهایت، شاعر یادآور عشق و غزلهای عاشقانه خود میشود و میخواهد که در این دنیای بیهوده، به او زیبایی عشق و وصل را عطا کند.
هوش مصنوعی: پروردگارا، دلتنگی و دوری بس است، زود مرا به وصال برسان. دیگر از شوق فراق مرا آزار نده و فقط بال و پر آزادی و خوشبختی به من ببخش.
هوش مصنوعی: از دل من خوبیهای خود را بگیر، چون به اندازهای آینه آوردهام که بتوانم زیباییات را به نمایش بگذارم.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا از این همه ترس و ناامیدی فرار میکنی؟ به جای این همه وحشت، بگذار فرصتی برای گفتوگو و تشریح ناراحتیهایت فراهم شود.
هوش مصنوعی: من برای یک نیمه جان خود، درخواستهای محبتآمیز زیادی دارم. اکنون به تو میگویم، اما خواهش میکنم فرصتی به من بده.
هوش مصنوعی: اگر کسی ساده و بیخبر باشد، تو او را فریب نده و وعده وصالی به او نده. من در گذشته به تو وعده وصالی دادهام که نادرست بوده است.
هوش مصنوعی: به یاد شعرهای تو و این عشق بیفایده بس است، قلبت را به غزالی بسپار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.