شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنان
جان باختم در دوستی او دشمن جان همچنان
هر کس که آمد غیر ما در بزم وصلش یافت جا
ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان
عمریست کز پیش نظر بگذشت آن بیدادگر
ما بر سر آن رهگذر افتاده حیران همچنان
حالم مپرس ای همنشین بی طرهٔ آن نازنین
آشفته بودم پیش ازین هستم پریشان همچنان
وحشی بسی شب تا سحر بودم پریشان، دیده تر
باقیست آن سوز جگر وان چشم گریان همچنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عمیق شاعر نسبت به عشق و وفاداری میپردازد. شاعر میگوید که عمرش را صرف عشق و وفاداری به محبوب کرده و هرچند سختیها و بیدادهای او را تحمل کرده است، اما همچنان به او وابسته است. او به تنهایی و پریشانی در عشق اشاره میکند و میگوید که دیگران نتوانستهاند در این عشق جایی برای خود بیابند. شاعر از حیرت و درد فراغ محبوب سخن میگوید و وضعیت آشفتهاش را توصیف میکند، که همچنان با سوز دل و اشکهایی در چشمانش ادامه دارد.
هوش مصنوعی: عمرم را در وفاداری به معشوق سپری کردم و در این راه جان خود را به خاطر محبت او فدای کردم، حتی اگر او برای من مانند دشمن باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که غیر از ما به مهمانی وصال آمد، جایی پیدا نکرد. ما در مسیر نابودی، به خاک و فراموشی میرویم و از بین میرویم.
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که آن ظالم از پیش دیدگانم دور شده و من همچنان در حیرت و سردرگمی به راه خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: حالم را از من نپرس، ای همدم، زیرا پیش از این هم به خاطر آن معشوق دلربا ناآرام و آشفته بودم و حالا هم همچنان پریشانم.
هوش مصنوعی: من شبهای زیادی را با ذهنی آشفته گذراندم و هنوز هم چشمانم پر از اشک است. آن درد عمیق در درونم باقی مانده و اشکهای من همچنان جاری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.