مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
گریه بس کردهام ای جغد نشین فارغ بال
که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب
دورم از خاک در یار و به مردن نزدیک
چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب
بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق
نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب
شمع سان پرگهر اشک کناری دارم
وحشی از دوری آن گوهر سیراب امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعری از شاعر ایرانی است که در آن احساسات شدید عشق و longing (فراق) را بیان میکند. شاعر در این شب بیخوابی و بیتابی به انتظار وصال محبوبش نشسته و از شادی دیدار او از خواب محروم مانده است. او از خشم و ناامیدی خود میگوید و به احساس غم و تنهایی خود اشاره میکند. در یک محفل، صحبت از آتش شوق و اشتیاق به محبوب اوست، اما هیچکسی به او توجه نمیکند. شاعر همچنین به دوری محبوب اشاره دارد و تصور میکند که احساساتش او را به مرگ نزدیک کرده است. در نهایت، او با بیتابی از اشکهایش یاد میکند که مانند شمعی هست که در کنارش سوزانده میشود.
هوش مصنوعی: خبر وصالت مرا بیتاب کرده است، این شب به خاطر شادی دیدار تو خواب از چشمانم رفته است.
هوش مصنوعی: من مدتی است که گریه کردهام، ای جغدی که در این خانه نشستهای و آزاد هستی، چون امشب دیگر هیچ خطری از سیلاب در این مکان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از خاک دوست دورم و به مرگ نزدیک، اینجا در این شب چه تدبیری برای خود کنم؟
هوش مصنوعی: در مجلس ما به قدری در مورد شوق و محبت صحبت شد که هیچ کس نتوانست نفسی گرم کند و این باعث شد تا چشمان دوستانمان در امشب بینوا بماند.
هوش مصنوعی: من در کناری از اشک، مانند شمعی پرنور دارم و وحشیانه از دوری آن گوهر دلانگیز سیراب و غمگینم امشب.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.