گنجور

 
وحشی بافقی

در آن مجلس که او را همدم اغیار می‌دیدم

اگر خود را نمی‌کشتم بسی آزار می‌دیدم

چه بودی گر من بیمار چندان زنده می‌بودم

که او را بر سر بالین خود یکبار می‌دیدم

به من لطفی نداری ورنه می‌کردی سد آزارم

که می‌ماندم بسی تا من ترا بسیار می‌دیدم

به مجلس کاش از من غیر می‌شد آنقدر غافل

که یک ره بر مراد خویش روی یار می‌دیدم

عجب گر زنده ماند شمع‌شان تا صبحدم وحشی

که امشب ز آتش دل کار او دشوار می‌دیدم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۲۹۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
میلی

هزاران آه ازان خواری، که چون می‌راندی از بزمم

به امید شفاعت، جانب اغیار می‌دیدم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه